ذره

۱۴۲ مطلب با موضوع «تولیدی...» ثبت شده است

وقتی‌ دیگر نتوانی تحمل کنی. وقتی‌ تمام راه‌ها را بسته ببینی. وقتی‌ صبرت تمام شده. وقتی‌ تندروی‌ها و کندروی‌هایت امانت را بریده‌اند. وقتی‌ از تنبلی‌هایت خسته شده‌ای. وقتی‌ دیگر روی قول دادن نداری. وقتی کارهای نیمه‌تمام، برایت دهن‌کجی می‌کنند و وجدان‌درد گرفته‌ای. چند راه بیشترنداری:

برای آمدن به زیارتت بایدحساب و کتاب را کنار می گذاشتم.بایدبرای یک بار هم که شده به این عقل حسابگر توجهی نمی کردم.

کاش روی کاغذ به دنبال عشقت نمی گشتم...

کاش برای یکبار هم که شده دو دوتا برایم چهار تا نمی شد....

کاش پیش خودم فکرنکرده بودم که زیارت مستحب است وحفظ جان واجب...

چقدر بهانه ها برای نیامدنم زیاد شده بود!....

کاش دو دو تا می شد ....اربعین....کربلا

.

.

.

 

*عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ...ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

هیچ کس تا آن روز صدای قرآنت را ازبلندی نشنیده بود....

...میزان نمک غذای هرکسی با دیگری تفاوت دارد؛ چراکه خیلی از مهمان‌ها خودشان اندازۀ نمک را مشخص می‌کنند. خودشان از بین نمک‌پاش‌های داخل سفره، یکی را انتخاب می‌کنند. یکی مزۀ نمکش مزۀ پول و ثروت می‌دهد. یکی ازدواج، یکی اولاد، یکی خانه، یکی ادامۀ تحصیل، دیگری اندیشه و فکر و یکی هم معرفت... .

شخصی که معرفت را انتخاب می‌کند، ازهمان اول که سر سفره نشسته، دست‌دراز نمی‌کند تا نمک را بردارد. او همان کسی است که غذایش را دست گرفته و نزد صاحب‌خانه می‌برد. چراکه او مهمان است و خواسته که خود میزبان برایش نمک بریزد. به‌هرحال آشپزغذایش همین صاحب‌خانه است.

وقتی نامت را می شنوم....

باران سلامم بی اختیار می بارد.....

فطرس.....

حرم، مکان است و محدوده...

حرم مکانی است که اهل از نااهل شناخته می شود... 

اهل که باشی اذن مدام داری، نااهل که باشی باید برای هر بار وارد شدن اجازه بگیری... اهل که باشی یعنی آشنای اهل حرمی و نگاه چشمانی، صمیمانه به دیدارت می‌آید... 

ولی اهل که نباشی...

اذن می‌گیری که نگاه‌ها از تو و نگاه تو از اهل حرم و بر روی آنچه که نباید ببینی، پوشیده شوند... .

حضرتش طلب لباس کردند تا پس از شهادت بدنشان

برهنه نماند.

شلواری کوتاه وتنگ آوردند اما نپذیرفتند.فرمودند:

«لا، ذاک لباس من ضربت علیه بالذلّة» 

نه، این لباس کسی است که دچار ذلّت شده است...


 *بحارالانوار، ج‏45، ص‏54.

تو آن روز به آب رسیدی.....

اما...

.

حسین و پنهانی عشق...؟

« مَن عَشِقَ وَ کَتَمَ وَ عَفَ وَ ماتَ، ماتَ شَهیداً »
" آنکه عاشق گردد و کتمان کند و عفاف بورزد و در همان حال بمیرد ، 
شهید مرده است "

چرا کرب و بلایم نمی بری....؟

شاید...

آشفته از مَه دور بهتر.....*

* بگفتا دوری از مه نیست در خور؟              بگفت آشفته از مه دور بهتر ...

                                                                                    نظامی

 ـ ...گذشتگان بر این باور بوده اند که دیوانه چون در ماه بنگرد، دیوانه تر شود.