نمی توانم
فراموشت کنم...
.
.
.
باز...
باران می آید
...
به بهانه عروج ملکوتی.....
دوشنبه چهارم ماه ربیع المولود سال 1366 ه.ق. مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کردند و در وادی السلام نزد پدر خود دفن شدند. مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال و دو ماه و بیست و یک روز بوده است...
توصیه و دستخط آیت الله سید علی آقا قاضی ره
نمیدوم کی میخایم از قضاوت عجولانه دست برداریم؟؟!!چرا نمیخایم به ضررهای این کار فکر کنیم؟شاید همین قضاوت عجولانه خیلی از حق ها و محبت ها رو از بین ببره...
هنوز مطلب منتشر نشده آدم نباید پیش داوری کنه؟یه کم صبر بد نیستا؟یه کم اجازه بدیم شایدحرف دل شما بودیاتذکری برای دل ما....
باور کنیم تذکر استاد اخلاق و عرفان *امام روح الله ره *هست برای همه .
همون شخصی که" امام ره" دربارشون می گفتن:جانم فداش.
خیلی وقت پیش فرمودن:
"شیطان سگِ درگاه خداست.اگر کسی با خداآشنا باشد ،به او عوعو نکند و اورا اذیت نکند."
آیت اله شاه آبادی رحمه الله علیه
"امام روح الله ره" در کتاب چهل حدیث،ص52 نوشتن:
"سگِ در خانه،آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند.شیطان نمی گذارد کسی که آشنایی باصاحب خانه ندارد،وارد خانه شود.پس اگر انسانی با صاحب در ارتباط است،می تواند از او بخواهد که شرِسگِ خانه اش را از او کم کند و از صاحب خانه بخواهد که صدای آن سگ را بخواباند."
*دعا می کنم که خدا شر سگ درگاهش رو از سر همه کم کنه .
به قطره بارانی محتاجم....
ایام شهادت آقاست.هر کسی داره یه طوری علاقه خودش رو به آقا نشون میده. می خواستم به اندازه خودم تلاشی کرده باشم.میون کتاب ها دنبال مطلبی ناب می گشتم.تا اینکه به این چند خط رسیدم.انگار این کلمات برای ما گفته شده که بعضی مواقع به سختی های سفر و زیارت فکر می کنیم.من که خستگی از تن و روحم بیرون رفت هر وقت خوندم....
ابتدانوشت:
*اولین مخاطب این نوشته، خودم هستم!
..........................................................................
بعد از دیدن وبلاگهای متعدد و مطالعۀ مطالبشان، این چند خط به ذهنم رسید...
مطالب منتشرشده توسط اکثر وبلاگها تکرار مداوم مطالب و نوشتههایی است که بسیاری از آنها را حتی در متن پیامکها میتوان دید.
وبلاگدارانی که تنها رنج کپیکردن نوشتهها و مطالب دیگران را بر خود هموار کرده و خود را به هر دلیلی به سختی نینداختهاند. بسیاری از ما ضربالمثل معروف و البته حکیمانۀ «خوش آن چاهی، کز خود آب دارد...» را فراموش کردهایم!
پیام اصلی این ضربالمثل، این است که باید خود تولیدکننده باشیم و با کمکگرفتن از این ویژگی برای سود رساندن به دیگران اقدام کنیم. ما در اینجا با دو مشکل مواجه هستیم. اول، اینکه ضرورت تولید را فراموش کردهایم و دوم، تولید را منحصر به امور صنعتی و مادی دیدهایم. تولید مداوم در عرصۀ علوم انسانی را فراموش کردهایم و دچار کپیبرداریهای بیهوده شدهایم... .
خیلی مواقع تنبلی بر ما سایه انداخته و همت ما را ضعیفتر کرده است. خمیرمایۀ اولیۀ تولید را از ما گرفته و چیزی برایمان باقی نگذاشته تا عرضه کنیم. کمتر مطالعه میکنیم و کمتر مینویسیم یا شاید بهتر باشد بگوییم، اصلاً...!
به بهانه اولین سالگرد رفتنت....
*بعد از چند سال یکبار 7 دقیقه با تأخیر خدمتشان
رسیدم.تا وارد شدم، فرمودند: سابقه نداشت که دیر
کنی؛ «هفت دقیقه»وقت مرا تلف کردی! آنقدر محکم گفتند:
«هفت دقیقه» که انگار زمان خیلی زیادی است.
من گفتم: حاج آقا در ترافیک بودم!
فرمودند: در هرحال باید خودت را تنظیم کنی که دیر نرسی...
....
*یکی از شاگردان حاج آقا، در نجف به ملاقات آیت الله
سیستانی رفته بود. حضرت آقای سیستانی از او
پرسیده بودند که چه کار می کند.
او هم گفته بود که در خدمت حاج آقا مجتبی است.
حضرت آقای سیستانی تا فهمیده بودند
که او در محضر حاج آقا تحصیل می کند،
گفته بودند: سلام مرا به ایشان برسانید!
یک شیعه است و یک ایران؛ یک ایران است و
یک تهران؛ یک تهران است و یک خیابان ایران؛
یک خیابان ایران است و یک حاج آقامجتبی.
*وقتی کتابی را به دست می گیری که به دلت نشسته، مدام آرزو می کنی که ای کاش هیچ وقت تمام نشود.
مطمئن باشید این احساس را در پایان خواندن کتاب خواهید داشت.
...میزان نمک غذای هرکسی با دیگری تفاوت دارد؛ چراکه خیلی از مهمانها خودشان اندازۀ نمک را مشخص میکنند. خودشان از بین نمکپاشهای داخل سفره، یکی را انتخاب میکنند. یکی مزۀ نمکش مزۀ پول و ثروت میدهد. یکی ازدواج، یکی اولاد، یکی خانه، یکی ادامۀ تحصیل، دیگری اندیشه و فکر و یکی هم معرفت... .
شخصی که معرفت را انتخاب میکند، ازهمان اول که سر سفره نشسته، دستدراز نمیکند تا نمک را بردارد. او همان کسی است که غذایش را دست گرفته و نزد صاحبخانه میبرد. چراکه او مهمان است و خواسته که خود میزبان برایش نمک بریزد. بههرحال آشپزغذایش همین صاحبخانه است.