بسم رب الزهرا ارواحناله لک الفدا
باسلام وادب...
یک پیشنهاد!
باکمال تواضع در برابر ساحت قدسی پروردگار عالم و مولانا اباصالح المهدی ارواحناله لک الفدا
و شما برادرعزیزم وخواهر گرامی ام ؛پیشنهاد می شود بافرارسیدن در ایام شهادت بی بی جان دوعالم
فاطمه زهرا روحنافدا و نگه داشتن پاس حرمت آن اولیا مخدره؛ تمامی بلاگهای خود را در ستون یا هدر آن ؛
به نام قدسی ملیکه پروردگارمتعال مزین نمائیم که در این ایام نشان دهنده عزاداری ما نیز در فضای مجازی و
این سنگر ولایی باشد.تقاضامنداست این پیشنهاد را باکمال احترام ؛به لینکهای دیگر خود اطلاع دهید.
والسلام
من الله التوفیق
ان شاالله
مجنون الحسین جان
23/11/1392
اینکه توبه نصوح چیست؟ تفسیرهاى زیادى براى آن ذکر کرده اند تا آنجا که بعضى شماره تفسیرهاى آن را بالغ بر بیست و سه تفسیر دانسته اند ولى همه این تفسیرها تقریبا به یک حقیقت باز مى گردد، با شاخ و برگها و شرائط مختلف توبه است.
از جمله اینکه: "توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد:
پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.
بعضى دیگر گفته اند: "توبه نصوح" آن است که واجد سه شرط باشد:
ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
یا اینکه" توبه نصوح" آن است که گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى! یا اینکه "توبه نصوح" آن است که مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومین حلیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد و مانند اینها که همگى شاخ و برگ یک واقعیت است و این توبه خالص و کامل است.
نصوح کیست؟داستانی برای توبه نصوح در مثنوی معنوی آمده که با زبان نمادین چگونگی یک توبه واقعی را شرح می دهد اما شرح داستان:
شرح این توبهی نصوح از من شنو بگرویدستی، ولیک از نو گرو
بود مردی پیش از این، نامش نصوح بُد ز دلاکی زن او را فتوح
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بیآنکه خواستهی او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
اى کسانى که ایمان آوردهاید بسوى خدا توبه کنید، توبهاى خالص امید است (با این کار) پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و شما را در باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند، در آن روزى که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمىکند این در حالى است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راست شان در حرکت است، و مىگویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانایى!»
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبهی نصوح بدین صورت فراهم شد:
روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود.
بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند. نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.
نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید. زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد. ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند. و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند. او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.( مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 2228 به بعد)
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.
پند دادن را از آن جهت نصح و نصیحت گویند که از روى خلوص نیّت و خیر خواهى محض است «وَ لا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ ...» (1) نصیحت من به شما نفع نمی دهد اگر بخواهم پندتان دهم.
(نصح) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ...» (2) نصوح به فتح اوّل به معنى فاعل و نصیحت کننده است توبه نصوح آن است که شخص را نصیحت می کند دیگر به گناه باز نگردد.
در صحاح و قاموس، توبه نصوح را توبه صادقه گفته است. راغب، توبه محکم نیز گفته است. به هر حال توبه نصوح آن است که عود بر گناه در آن نباشد.
در مجمع آمده که معاذ بن جبل گفت: یا رسول اللّه توبه نصوح چیست؟
فرمود: «أن یتوب التّائب ثمّ لا یرجع فى ذنب کما لا یعود اللبن الى الضرع» یعنى توبه کند بعد به گناه برنگردد چنان که شیر به پستان باز نمی گردد.
چون بنده اى توبه نصوح کند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.
در کافى از ابو الصباح کنانى نقل کرده که از حضرت صادق علیه السّلام از توبه نصوح پرسید فرمود: «یتوب العبد من الذنب ثمّ لا یعود فیه». (3)
«یَأَیهّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسىَ رَبُّکُمْ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمْ سَیّاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تجرِى مِن تحتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یخزِى اللَّهُ النَّبی وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَینْ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانهمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلىَ کُلّ شىءٍ قَدِیرٌ» ؛
«اى کسانى که ایمان آوردهاید بسوى خدا توبه کنید، توبهاى خالص امید است (با این کار) پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و شما را در باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد کند، در آن روزى که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار نمىکند این در حالى است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راست شان در حرکت است، و مىگویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانایى!» (4)
و فی الکافی، عنه علیه السلام: "إذا تاب العبد توبة نصوحاً احبّه اللَّه فستر علیه فی الدنیا و الآخرة. قیل و کیف یستر علیه؟ قال: ینسی ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب، و یوحی الى جوارحه اکتمی علیه ذنوبه، و یوحی الى بقاع الأرض اکتمی ما کان یعمل علیک من الذنوب، فیلقى اللَّه حین یلقاه و لیس یشهد علیه بشیء من الذنوب".
چون بنده اى توبه نصوح کند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.
راوى گوید: گفتم چگونه گناهانش را مى پوشاند؟
فرمود: آنچه را ازگناهان که دو فرشته موکل بر او نوشته اند از یادشان مى برد، و به اعضا و جوارحش دستور دهد که گناهانش را پنهان دارند، و به بقاع زمین نیز فرمان دهد که آنچه بر روى تو گناه کرده مخفى بدار، پس خدا را ملاقات نماید در حالى که هیچ گواهى نباشد که بر گناهان او شهادت دهد. (5)
پی نوشت ها :
(1) هود، 34
(2) تحریم، 8
(3) ر.ک: قاموس قرآن، ج 7، ص 71
(4) تحریم، 8
(5) تفسیر
الصافی، ج 5، ص 197
هدیه ای از طرف مادرسادات به تمام خوبان درگاه خداوند
متوسل به روح آسمانی مادرسادات ان شاالله برای فرج مولایمان
دعا کنیم....اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم...اللهم عجل لولیک الفرج
لبیک یا خامنه ای ...
منتظر فرمانیم ...
تا آخر ایستاده ایم
ان شاءالله ...
:)