به بهانه اولین سالگرد رفتنت....
*بعد از چند سال یکبار 7 دقیقه با تأخیر خدمتشان
رسیدم.تا وارد شدم، فرمودند: سابقه نداشت که دیر
کنی؛ «هفت دقیقه»وقت مرا تلف کردی! آنقدر محکم گفتند:
«هفت دقیقه» که انگار زمان خیلی زیادی است.
من گفتم: حاج آقا در ترافیک بودم!
فرمودند: در هرحال باید خودت را تنظیم کنی که دیر نرسی...
....
*یکی از شاگردان حاج آقا، در نجف به ملاقات آیت الله
سیستانی رفته بود. حضرت آقای سیستانی از او
پرسیده بودند که چه کار می کند.
او هم گفته بود که در خدمت حاج آقا مجتبی است.
حضرت آقای سیستانی تا فهمیده بودند
که او در محضر حاج آقا تحصیل می کند،
گفته بودند: سلام مرا به ایشان برسانید!
یک شیعه است و یک ایران؛ یک ایران است و
یک تهران؛ یک تهران است و یک خیابان ایران؛
یک خیابان ایران است و یک حاج آقامجتبی.
*وقتی کتابی را به دست می گیری که به دلت نشسته، مدام آرزو می کنی که ای کاش هیچ وقت تمام نشود.
مطمئن باشید این احساس را در پایان خواندن کتاب خواهید داشت.