او فقط مرد سیاست نبود... مرد اخلاق هم بود....
دخترِ شهید آیت الله سید حسن مدرس میگفت:
"بسیار و پی درپی اتفاق می افتاد که پدرم بدون قبا یا پیراهن و یا شلوار، درحالی که عبایش را به خود پیچیده بود به خانه میآمد. می دانستم که او فقیر و برهنهای را در راه خود دیده و لباس خود را که مورد نیاز هم بوده، از تن درآورده و بخشیده است."
مرحوم آیت الله میلانی ره میفرمودند:
در روز بنشینید هر روز یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست این شیعه روزش شب شود و شبش روز شود، و اصلاً به یاد او نباشد.
بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
خدا مرحوم آیت الله بهجت ره را رحمت کند. یک حرف بلندی میزد. میگفت:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. یک وجب هم نیست. قبل از اینکه از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش او رسیده است. نزدیک است. درد و دلها را میشنود. با او حرف بزند، و ارتباط برقرار کند.
در زمان امام هادی(علیه السلام) شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور، نامهای نوشت که: آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
«لبت را حرکت بده، حرف بزن. بگو. ما دور نیستیم»
(بحارالانوار/ج53/ص306)