ذره

۱۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اندیشیدن» ثبت شده است

مرحوم حضرت آیت اله سید  محمد مهدی دستغیب ره:

*اگر انسان دارای هدف باشد و برای رسیدن به آن (هدف) در تکاپو باشداز سرگردانی نجات پیدا می کند و آرام آرام حرکت می کند.

انسانی که خود را نشناخته ، چه هدفی می تواند داشته باشد و هر هدفی که انتخاب کند مربوط به عالم طبع است و فطرت او را ارضا نمی کند. انسان فوق عالم طبع است.

امیر المومنین صلوات الله علیه می فرماید: «أتـــزعــم أنــکَ جــرمٌ صَغـیــر و فیــکَ انطوى العـالـــم الأکـــبر»

یعنی :تو گمان می کنی جِرم کوچکی هستی ، نه، در تو عالم کبیر گنجانده شده ای.*

.

.

سیاه پوش تر شدیم...

هنوز عطر نمازهایی که به تو اقتدا کردیم جاری است....

در عزای تو  گریه می کنیم و سکوت....

  • ذره

در حالات مرحوم شیخ جعفر شوشتری -که از اعاظم علمای گذشته بوده- نقل شده است:

در شوشتر رسم بوده که ایام عید نوروز که مردم به تنظیف خانه‌ها و تعمیر و نوسازی وسایل زندگی می‌پرداختند، مسگرها که کارشان اصلاح ظرف‌های فرسوده بود در کوچه‌ها می‌گشتند و صدا می‌زدند: دیگ سفید می‌کنیم، دیگ سفید می‌کنیم. مقصودشان این بود دیگ‌هایی را که در طول سال‌ در خانه‌ها کار کرده و سیاه شده است بگیرند و سفید کنند.

در آن ایام مرحوم شیخ جعفر روزی در میان جمعیت عظیمی منبر رفت، تا روی منبر نشست بعد از حمد و ثناء و صلوات فرمود:

«ایها الناس! قدراً نُبیّض، قدراً نبیض؛ ای مردم، ما دیگ سفید می‌کنیم، دیگ سفید می‌کنیم».

مقصودش این بود دیگ‌ دل‌ها بر اثر نافرمانی‌ها و بدعملی‌ها سیاه شده است، آیا وقت آن نرسیده که این دل‌های سیاه را سفید کنیم؟ مردم، شما که دیگ‌های آشتان را در این ایام سفید می‌کنید، آیا دیگ‌های جانتان نیاز به سفید کردن ندارد؟

نقل شده است این حرف چنان دگرگونی و انقلاب در دل‌های شنوندگان ایجاد کرد که مجلس یک تکان خورد و صدای ناله و شیون از مجلسیان برخاست!

و عالم بچگی یه اتفاق کوچیک آدم رو شاد و اون روز  رو به یاد ماندنی می کنه. حتما همه از اون وقتا یه اتفاقایی تو ذهنشون دارن .یه اتفاقی که  روال عادی اون روز رو به هم زده.

فکر کن هر روز با سرو صدای گنجشک های درختای نارنج بیدارباش داری.اونم به چه سختی.اما چند روزی  است که جوجه های تازه از تخم دراومده اومدن وبه مرغ و خروس ها اضافه شدن.کار هر روزت با چشمای خواب آلود شده بیرون آوردن جوجه های رنگ و وارنگ از کارتن و آزاد کردنشون میون حیاط وبعدش هم  اینکه بگردی  جوجه خودت رو پیدا کنی.آخه جوجه ها  هم تو خونه شما اسم دارن...

یه کار دیگه هم داری...باید بگردی ببینی مرغ ها کجا رفتن تخم گذاشتن و برشون داری و تحویل بدهی به مادر.اونم  دنبال تخم مرغ میون علف ها ،بوته هاو زیر چوب های قدیمی.

فکر کنین وقتی می خواید تخماشون رو بردارین همشون با هم شروع میکنن به سرو صدا وقد قد کردن با صدای بلند.اونقدر بلند که آبروتو می برن....

نمیدوم کی میخایم از قضاوت عجولانه دست برداریم؟؟!!چرا نمیخایم به ضررهای این کار فکر کنیم؟شاید همین قضاوت عجولانه خیلی از حق ها و محبت ها رو از بین ببره...

هنوز مطلب منتشر نشده آدم  نباید پیش داوری کنه؟یه کم صبر بد نیستا؟یه کم اجازه بدیم شایدحرف دل شما بودیاتذکری برای دل ما....

باور کنیم تذکر استاد اخلاق و عرفان *امام روح الله ره *هست برای همه .

همون شخصی که" امام ره" دربارشون می گفتن:جانم فداش.

خیلی وقت پیش فرمودن:

"شیطان سگِ درگاه خداست.اگر کسی با خداآشنا باشد ،به او عوعو نکند و اورا اذیت نکند."

                                                  آیت اله شاه آبادی رحمه الله علیه

"امام روح الله ره" در کتاب چهل حدیث،ص52 نوشتن:

"سگِ در خانه،آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند.شیطان نمی گذارد کسی که آشنایی باصاحب خانه  ندارد،وارد خانه شود.پس اگر انسانی با صاحب در ارتباط است،می تواند از او بخواهد که شرِسگِ خانه اش را از او کم کند و از صاحب خانه بخواهد که صدای آن سگ را بخواباند."

*دعا می کنم که خدا شر سگ درگاهش رو از سر همه کم کنه .

 

من یک بار خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم:

اینهمه فقها، عرفا، فلاسفه، حکما، شعرا؛

اینها چه می خواستند بگویند؟

حرفشان چه بوده؟

یک جملۀ جالب وکوتاهی فرمودند:

«همه آمده بودند به شما بگویند خدا یادت
نرود.شما خدا یادت نرود.»

کتاب حاج آقا مجتبی،صفحه 133

به بهانه اولین سالگرد رفتنت....

*بعد از چند سال یکبار 7 دقیقه با تأخیر خدمتشان
رسیدم.تا وارد شدم، فرمودند: سابقه نداشت که دیر 

کنی؛ «هفت دقیقه»وقت مرا تلف کردی! آنقدر محکم گفتند:
«هفت دقیقه» که انگار زمان خیلی زیادی است.
من گفتم: حاج آقا در ترافیک بودم!

فرمودند: در هرحال باید خودت را تنظیم کنی که دیر نرسی...

....

*یکی از شاگردان حاج آقا، در نجف به ملاقات آیت الله 
سیستانی رفته بود. حضرت آقای سیستانی از او
پرسیده بودند که چه کار می کند.

او هم گفته بود که در خدمت حاج آقا مجتبی است.

حضرت آقای سیستانی تا فهمیده بودند
که او در محضر حاج آقا تحصیل می کند،

گفته بودند: سلام مرا به ایشان برسانید!

یک شیعه است و یک ایران؛ یک ایران است و
یک تهران؛ یک تهران است و یک خیابان ایران؛

یک خیابان ایران است و یک حاج آقامجتبی.

*لینک

*وقتی کتابی را به دست می گیری که به دلت نشسته، مدام آرزو می کنی که ای کاش هیچ وقت تمام نشود.

مطمئن باشید این احساس را در پایان خواندن کتاب خواهید داشت.

اینجا آستان امام هشتم، آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه السلام است. جایی که می‌توان بدون هیچ حیایی همه‌چیز خواست... وقتی که گفته‌اند نمک سفره‌تان را نیز از ما بخواهید؛ این یعنی همه چیزتان... نمک برای ما معنی حیا هم می‌دهد... .

وقتی نمک می‌خوری، حیا می‌خوری. مروّت می‌خوری. همین حیا نمی‌گذارد تو نامردی کنی. نامردی، دروغ است. زشتی است. خیانت به کسی است که به تو اعتماد کرده. فاش کردن راز دیگری است. ریختن آبروی دیگری است. تهمت است و... .

همین نمک، با شوری‌اش جلوی شیرینی یک لحظه‌ای این‌ها را می‌گیرد. نمی‌گذارد احساس ضعف کنی. کمکت می‌کند قوی باشی و بیشتر روی پای خودت بایستی.

شنیده‌اید که دختر پادشاهی وقتی پدرش بهترین چیز را خواسته بود برایش نمک آورد؟ همه به او خندیدند. پادشاه نیز او را با عصبانیت از کاخ بیرون کرد. دختر پادشاه رفت و هرطور بود برای ورود به آشپزخانۀ کاخ راهی پیدا کرد. کم‌کم شد سرآشپز کاخ پادشاه پدر. بدون اینکه کسی بفهمد این دختر پادشاه است. روزی برای پادشاه غذایی درست کرد.

لقمۀ اول که به دهان پادشاه رفت چهره‌اش تغییر کرد و درهم شد. غذا را بیرون ریخت و دادوبیداد کرد: «چرا نمک ندارد؟! با این شیرینی که نمی‌شود خورد! دلم را می‌زند!»

آنجا بود که دختر پادشاه خودش را نشان داد و گفت: «این همان نمکی است که به‌خاطر آن مرا از کاخ بیرون کردید!»

***

گاهی به مطالب ودستورات روشن وآسان شرعی که می دانیم، عمل نمی کنیم،و آنگاه نزد اساتید معرفت واخلاق و تربیت می رویم، و تقاضای ذکر سنگین ترو مطالبی بالاتر ازآنچه لازم داریم می کنیم...این،علامت آن است که نمی خواهیم از راه صحیح،بالا برویم وبه کمالات و درجات عالی معنوی برسیم.العبد مرحوم آیت الله العظمی بهجت ره

 

Sometimes we do not practice obvious and easy religious teachings that we know, and then we go to meet the guides of wisdom, morality, and training to ask for more complicated praying and higher matters that we do not really need. This indicates that we do not want to climb the proper way to reach the spiritual perfection and the highest ranks. Ayat- Allah Bahjat

پ.ن. ترجمه توسط برادرم انجام شده است.


رسول خدا (صلی الله و علیه وآله وسلم ) فرمودند:

هیچ مؤمنى نیست که براى مـردان و زنان مـؤ مـن دعـا کـنـد جـز ایـنـکـه خـداى عزوجل به او باز گرداند، مانند آنچه را براى ایشان دعا کرده است. 

همانا بنده اى باشد کـه در روز قیامت دستور دهند که او را به دوزخ ببرند، پس مردان  

مؤ من و زنـان مـؤ مـنـه گـویـنـد: ایـن اسـت آنـکـه براى ما دعا مى کرد پس ‍ شفاعت ما را درباره او بـپـذیـر و او را بـدوزخ مـبـر. خـداى عزوجل شفاعت ایشان را درباره او بپذیرد، و آن بنده نجات یابد.

منبع : اصول کافى جلد 4 صفحه : 270

....به نام باشکوه و بزرگت، دست به دامان شده ام

به آن آویخته ام

و بر آن تکیه کرده ام

که آن، رشته ی استواری است که گسستی برایش نباشد؛

پس پیمانم را مشکن

درخواستم را باز مگردان

خواهشم را در پرده مدار

و آرزویم را کم ارج مشمار

به خاکساری و زاری و نیاز و تنگدستی ام،مهرآور

که مرا جز تو امیدی نیست

و نه آرزویی

و نه نگاهبانی

جز تو،ای خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا