و عالم بچگی یه اتفاق کوچیک آدم رو شاد و اون روز رو به یاد ماندنی می کنه. حتما همه از اون وقتا یه اتفاقایی تو ذهنشون دارن .یه اتفاقی که روال عادی اون روز رو به هم زده.
فکر کن هر روز با سرو صدای گنجشک های درختای نارنج بیدارباش داری.اونم به چه سختی.اما چند روزی است که جوجه های تازه از تخم دراومده اومدن وبه مرغ و خروس ها اضافه شدن.کار هر روزت با چشمای خواب آلود شده بیرون آوردن جوجه های رنگ و وارنگ از کارتن و آزاد کردنشون میون حیاط وبعدش هم اینکه بگردی جوجه خودت رو پیدا کنی.آخه جوجه ها هم تو خونه شما اسم دارن...
یه کار دیگه هم داری...باید بگردی ببینی مرغ ها کجا رفتن تخم گذاشتن و برشون داری و تحویل بدهی به مادر.اونم دنبال تخم مرغ میون علف ها ،بوته هاو زیر چوب های قدیمی.
فکر کنین وقتی می خواید تخماشون رو بردارین همشون با هم شروع میکنن به سرو صدا وقد قد کردن با صدای بلند.اونقدر بلند که آبروتو می برن....
بیشتر صبح ها تخم مرغ ها میشن صبحونه.دوست داری هر طور شده یه روز تخم مرغ ها را سالم بشکنی.اما موندی که مادر اونا رو کجای اجاق گاز میزنه که به راحتی می شکنه و سالم زرده اش میفته میون ظرف.
تا اینکه یه روز مادر صدات میکنه که زود بری آشپزخونه.وقتی سر می رسی مادر میگه:
ببین دو زرده هست. خیلی کم اینطور میشه....
از تعجب شاخت در اومده.!!تا حالا ندیدی.دوست نداری کسی اونا رو بخوره وتا شب نگاش کنی و هی بپرسی که چرا دو زرده شده....و بساط پُز دادن اون روزت میون بچه ها جور شده باشه و هی مدام قیافه بگیری و بگی:
کجای کارین که مرغ ما تخم دو زرده گذاشته...
آره...تخم دو زرده خیلی کم پیدا میشه.یه کار عجیب میونه تخم گذاشتن مرغ ها...یعنی آخر شاهکار مرغ بودن... تخم دوزرده یعنی به هم زدن کارهای هر روزه و عادی شده یه بچه که میخواد ادعای بزرگی کنه...
همه اینا وقتی یادت میاد که جایی بخونی...
"یه شب هم تخم دو زرده بکنین و وقت سحر بیدار بشین و پعد از وضو گرفتن از پروردگار عذرخواهی کنین... داداش جون
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود..."
" مرحوم آیت الله حق شناس(ره)"...
سبد کالایی بود آقا!!!