ذره

۲۷ مطلب با موضوع «کتاب :: پالپ *قطعه کتاب*» ثبت شده است

 ادامه  کتابحرف هایی که کهنه نمی شوند/صفحه 30

..........................

....آیا وضعیت فرهنگی، اعتقادی، تربیتی و روانی جوانان ما ، وضعیت مطلوبی است؟!
آیا این همان وضعیتی است که ما امیدش را داشتیم؟
دورخیزش را کرده بودیم؟
وعده اش را داده بودیم؟ و نیل به آن آرزو می کردیم؟!
آیا این همان مقصد و مقصودی است که ما به نیت آن راه افتادیم؟! آیا اینجا که الان هستیم، همان جایی است که قرار بوده به آن برسیم؟
کسانی که پاسخشان مثبت است و از وضع موجود رضایت دارند، می توانند این مقاله را نخوانند،می توانندبه استراحتشان ادامه بدهند از زندگی،پیروزی و موفقیت های به دست آمده،لذت ببرند.

اما اگر پاسخ منفی است...

* جهت مشاهده  مطلب، روی عکس کتاب کلیک فرمایید *


حرفهایی که کهنه نمی شوند/سید مهدی شجاعی/صفحه 19

..........................


ملخ ها در شهر!
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود زیر گنبد کبود یه شهری بود و مردمی داشت.
شهری زیبا و دوست داشتنی که مردمی با صفا و آرامش در ان زندگی می کردند.
آنها هر چه می خواستند از باغها و مزرعه هایشان به دست می آوردند و هیچ وقت گرسنه نمی ماندند.




*پدرش علی بود،پسرحسین ومادرش فاطمه،دختر حسن.

نسبش از هر دو طرف به علی می رسید و فاطمه دختر پیامبر.

اولین فرزندی بود که هم ا زنسل حسین بود و هم ا زنسل حسن.

.........

*پیرمردمی آمد،می نشست جلوی نوه ی پیامبر تا او برایش حدیث بگوید.

مردم مدینه می گفتند:"کارهای جابر عیب است!خود از اصحاب پیامبر است ولی،می آید پیش این کودک تا از او درس بگیرد."

 ...

*غذا می خورد.جدای از مادرش.گفتند:"تو که این قدر به مادرت احترام می گذاری وبه او محبت می کنی،ماندیدیم با او سر یک سفره بنشینی."

گفت:"می ترسم دست به لقمه ای بزنم که مادرم می خواهد بردارد."

..

سلام...

نمی دانم تا الان چند بار این کتاب  ها را خوانده ام؟

دل را آماده تر می کنند برای محرم...سخن آدم شدن است...

روایت همان عشقی که گفته اند  از *هر زبان که بشنوید نامکرر است....*

توصیف بیشتر لازم نیست شاید کتاب صدمه ببیند.

ولی این همان مُشکی است که می بوید...

کتاب هدیه 4...

دیوانه  شده ای!

رهبر کتابخوانم: