*پدرش علی بود،پسرحسین ومادرش فاطمه،دختر حسن.
نسبش از هر دو طرف به علی می رسید و فاطمه دختر پیامبر.
اولین فرزندی بود که هم ا زنسل حسین بود و هم ا زنسل حسن.
.........
*پیرمردمی آمد،می نشست جلوی نوه ی پیامبر تا او برایش حدیث بگوید.
مردم مدینه می گفتند:"کارهای جابر عیب است!خود از اصحاب پیامبر است ولی،می آید پیش این کودک تا از او درس بگیرد."
.......
*می رفتیم مدینه.وسط بیابان از شتر پیاده شد و سجده کرد.خواستم بگویم:"این جا جای این کارا نیست.وسط این برهوت!"
گفت:"یاد یک از نعمت های خدا افتادم.خواستم تشکرکنم."
........
*هرچه به ذهنم رسید از ابو جعفر پرسیدم.حساب که می کردم،بیش تر از سی هزار سوالم را جواب داده بود.
........
*مکه مردم دور کعبه می گشتند و ابو جعفر نشسته بود یک گوشه.مردم سوال های شان را از او می پرسیدند.مردم خراسان،مردم حجاز،یمن....
همه دور امام جمع بودند.اما مردم عراق بیشتر بودند.شمردم.وقتی بلند شد،هزار سوال را جواب داده بود.
........
*هیچ وقت از خانه ی ابو جعفر نشنیدم به گدا بگویند:"برو خدا خیرت بدهد."
یا بگویند:"بیا گدا این را بگیر....!"
گفته بود گداها را با بهترین اسم شان صدا بزنید.
........
*جابر بن عبدالله انصاری از صحابه،جابر بن یزید جعفی از تابعین،کیان سختیانی،رئیس صوفی ها،زهری ،ابن مبارک،ابو حنیفه،مالک بن انس و شافعی از فقها،طبری وبلاذری،سلامی و خطیب از نویسندگان،راغب اصفهانی و بسیط واحدی از مفسرها....همه می گویند:
"محمد بن علی چنین گفته یا می گویند محمد باقر فرموده..."
*برگرفته از کتاب « آفتاب دانش »از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب
خیلی زیبابود، خیلی ب دلم نشست، چقدر زیبا بیان شده بود....
بازماندهی کربلا....