ادامه کتابحرف هایی که کهنه نمی شوند/صفحه 30
..........................
....آیا وضعیت فرهنگی، اعتقادی، تربیتی و روانی جوانان ما ، وضعیت مطلوبی است؟!
آیا این همان وضعیتی است که ما امیدش را داشتیم؟
دورخیزش را کرده بودیم؟
وعده اش را داده بودیم؟ و نیل به آن آرزو می کردیم؟!
آیا این همان مقصد و مقصودی است که ما به نیت آن راه افتادیم؟! آیا اینجا که الان هستیم، همان جایی است که قرار بوده به آن برسیم؟
کسانی که پاسخشان مثبت است و از وضع موجود رضایت دارند، می توانند این مقاله را نخوانند،می توانندبه استراحتشان ادامه بدهند از زندگی،پیروزی و موفقیت های به دست آمده،لذت ببرند.
اما اگر پاسخ منفی است...
اگر وضعیت موجود وضعیت مطلوب نیست، اگر ما به اهداف از پیش تعیین شده دست نیافته ایم و اگر به آنچه امید داشتیم،نرسیدیم،حداقل عقل و منطق و احساس مسئولیت ، ایجاب می کندکه یک بازنگری جدی نسبت به عملکرد و رفتار و برنامه و گذشته خودمان داشته باشیم...
البته راه های آسان تری هم هست و بهترین آنها این است که همه مشکلات را به گردن دشمن بیندازیم...
بگوییم که ما همه وظایفمان را به نحو احسن انجام داده ایم،اما دشمن پلید و استکبار جهانی و آمریکای جهانخوارو امثالهم نگذاشتند که ما به اهداف مورد نظر دست پیدا کنیم.....
***
.......اصل مسئله و مسئله ی اصلی این است که ما چه به لحاظ کیفیت و چه از حیث کمیت به محصول مطلوبمان نرسیده ایم!
برخی از بذر ها گندم نشده اند و بعضی هم آن چنان که باید گندم نشده اند.
اگر این اتفاق در بخش صنعت افتاده بود قطعا با سکوت و خونسردی نمی نشستیم!
و ما چاره ای نداریم جز اینکه تمامی رفتار ها و عملکرد های فرهنگی،تربیتی،دینی،و تبلیغاتی خود را به نقد و بررسی بنشینیم.
آنچه مسلم است این است که جوان ما ذاتا دین ستیز نیست،دین گریز نیست هم نیست و بی اعتماد و بی اعتنای به دین هم نیست!
جوان ما اولا به دلیل فطرت پاک و زلال خود و ثانیا به دلیل بنیان های فرهنگی و شرقی خود، اعتماد،اعتقاد و گرایشی درونی نسبت به دین دارد.....
جالب بود....
واقعا هم اگه به جایی نرسیدیم نباید گردن دشمن بندازیم کم کاری از ما بوده