ذره

 بیرون خانه‌ای. سوالی می‌پرسند که ذهنت رو به خودش مشغول می‌کنه. یادت میاد مدت‌ها پیش بین کتاب‌هات جوابش را دیدی. امیدی در دلت هست که امشب می‌ری و جواب سوال رو پیدا می‌کنی و نفس راحتی می‌کشی.

 میای خونه. با شوق و ذوق می‌ری سروقت قفسۀ کتاب‌ها. یکی‌یکی می‌گردی؛ می‌بینی هیچ خبری از کتاب نیست!!! به خودت می‌گی شاید درست‌وحسابی نگاه نکردی! دوباره دنبالش می‌گردی؛ ولی دیگر مطمئن شدی که قرار نیست اتفاق جدیدی بیفته. خسته می‌شی. می‌ری گوشه‌ای دراز می‌کشی. چشمات رو که می‌بندی تازه یادت می‌یاد چند وقت پیش فلانی کتابت را امانت برده تا چندروزه برگردونه؛ ولی متأسفانه به هر دلیلی فراموش کرده.

دریافت صوت

دریافت عکس

وقتی‌ دیگر نتوانی تحمل کنی. وقتی‌ تمام راه‌ها را بسته ببینی. وقتی‌ صبرت تمام شده. وقتی‌ تندروی‌ها و کندروی‌هایت امانت را بریده‌اند. وقتی‌ از تنبلی‌هایت خسته شده‌ای. وقتی‌ دیگر روی قول دادن نداری. وقتی کارهای نیمه‌تمام، برایت دهن‌کجی می‌کنند و وجدان‌درد گرفته‌ای. چند راه بیشترنداری:

برای آمدن به زیارتت بایدحساب و کتاب را کنار می گذاشتم.بایدبرای یک بار هم که شده به این عقل حسابگر توجهی نمی کردم.

کاش روی کاغذ به دنبال عشقت نمی گشتم...

کاش برای یکبار هم که شده دو دوتا برایم چهار تا نمی شد....

کاش پیش خودم فکرنکرده بودم که زیارت مستحب است وحفظ جان واجب...

چقدر بهانه ها برای نیامدنم زیاد شده بود!....

کاش دو دو تا می شد ....اربعین....کربلا

.

.

.

 

*عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ...ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

ابتدانوشت:

*اولین مخاطب این نوشته، خودم هستم!

 ..........................................................................

 بعد از دیدن وبلاگ‌های متعدد و مطالعۀ مطالبشان، این چند خط به ذهنم رسید...

مطالب منتشرشده توسط اکثر وبلاگ‌ها تکرار مداوم مطالب و نوشته‌هایی است که بسیاری از آن‌ها را حتی در متن پیامک‌ها می‌توان دید.

وبلاگ‌دارانی که تنها رنج کپی‌کردن نوشته‌ها و مطالب دیگران را بر خود هموار کرده‌ و خود را به هر دلیلی به سختی نینداخته‌اند. بسیاری از ما ضرب‌المثل معروف و البته حکیمانۀ «خوش آن چاهی، کز خود آب دارد...» را فراموش کرده‌ایم!

پیام اصلی این ضرب‌المثل، این است که باید خود تولیدکننده باشیم و با کمک‌گرفتن از این ویژگی برای سود رساندن به دیگران اقدام کنیم. ما در اینجا با دو مشکل مواجه هستیم. اول، اینکه ضرورت تولید را فراموش کرده‌ایم و دوم، تولید را منحصر به امور صنعتی و مادی دیده‌ایم. تولید مداوم در عرصۀ علوم انسانی را فراموش کرده‌ایم و دچار کپی‌برداری‌های بیهوده شده‌ایم... .

خیلی مواقع تنبلی بر ما سایه انداخته و همت ما را ضعیف‌تر کرده است. خمیرمایۀ اولیۀ تولید را از ما گرفته و چیزی برایمان باقی نگذاشته تا عرضه کنیم. کمتر مطالعه می‌کنیم و کمتر می‌نویسیم یا شاید بهتر باشد بگوییم، اصلاً...!

من یک بار خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم:

اینهمه فقها، عرفا، فلاسفه، حکما، شعرا؛

اینها چه می خواستند بگویند؟

حرفشان چه بوده؟

یک جملۀ جالب وکوتاهی فرمودند:

«همه آمده بودند به شما بگویند خدا یادت
نرود.شما خدا یادت نرود.»

کتاب حاج آقا مجتبی،صفحه 133

به بهانه اولین سالگرد رفتنت....

*بعد از چند سال یکبار 7 دقیقه با تأخیر خدمتشان
رسیدم.تا وارد شدم، فرمودند: سابقه نداشت که دیر 

کنی؛ «هفت دقیقه»وقت مرا تلف کردی! آنقدر محکم گفتند:
«هفت دقیقه» که انگار زمان خیلی زیادی است.
من گفتم: حاج آقا در ترافیک بودم!

فرمودند: در هرحال باید خودت را تنظیم کنی که دیر نرسی...

....

*یکی از شاگردان حاج آقا، در نجف به ملاقات آیت الله 
سیستانی رفته بود. حضرت آقای سیستانی از او
پرسیده بودند که چه کار می کند.

او هم گفته بود که در خدمت حاج آقا مجتبی است.

حضرت آقای سیستانی تا فهمیده بودند
که او در محضر حاج آقا تحصیل می کند،

گفته بودند: سلام مرا به ایشان برسانید!

یک شیعه است و یک ایران؛ یک ایران است و
یک تهران؛ یک تهران است و یک خیابان ایران؛

یک خیابان ایران است و یک حاج آقامجتبی.

*لینک

*وقتی کتابی را به دست می گیری که به دلت نشسته، مدام آرزو می کنی که ای کاش هیچ وقت تمام نشود.

مطمئن باشید این احساس را در پایان خواندن کتاب خواهید داشت.

هیچ کس تا آن روز صدای قرآنت را ازبلندی نشنیده بود....

 ادامه  کتابحرف هایی که کهنه نمی شوند/صفحه 30

..........................

....آیا وضعیت فرهنگی، اعتقادی، تربیتی و روانی جوانان ما ، وضعیت مطلوبی است؟!
آیا این همان وضعیتی است که ما امیدش را داشتیم؟
دورخیزش را کرده بودیم؟
وعده اش را داده بودیم؟ و نیل به آن آرزو می کردیم؟!
آیا این همان مقصد و مقصودی است که ما به نیت آن راه افتادیم؟! آیا اینجا که الان هستیم، همان جایی است که قرار بوده به آن برسیم؟
کسانی که پاسخشان مثبت است و از وضع موجود رضایت دارند، می توانند این مقاله را نخوانند،می توانندبه استراحتشان ادامه بدهند از زندگی،پیروزی و موفقیت های به دست آمده،لذت ببرند.

اما اگر پاسخ منفی است...

دریافت

  • ذره