به بهانه عروج ملکوتی.....
دوشنبه چهارم ماه ربیع المولود سال 1366 ه.ق. مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کردند و در وادی السلام نزد پدر خود دفن شدند. مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال و دو ماه و بیست و یک روز بوده است...
توصیه و دستخط آیت الله سید علی آقا قاضی ره
همین اندک هم نگه نداشتم....
.
.
.
وَ قَالَ[ علی علیه السلام] اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ وَ اجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ .
« از خدا بترس اگرچه اندکی، و میان خود و خدایت پرده ای (از شرم) قرار ده هر چند نازک.»
*نهج البلاغه، حکمت 242
*ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه...
حافظ
هنوز آفتاب نزده. شال و کلاه کرده به سمت محل کار میرم.مثل هر روز انتظار دیدنش رو می کشم.فرقی نمی کنه چه فصلی باشه.گرما باشه یا سرما.بارانی باشه یا آفتابی.
مطمئنم که می بینمش.ندیدنش برام بیشتر تعجب داره.می تونم دیر یا زود رفتن به محل کارم رو با او تنظیم کنم.
جوونی است بلندبالا.اسمش رو نمی دونم .آهسته راه می ره. یادم می یاد، اون اوایل بدنش می لرزید. مدام به چپ و راست می شد.راه رفتنش تعادل نداشت.با کمک وسایلش راه می رفت.
اماهمیشه عادت داره سرش رو بالا بگیره و ومدام به مسیر مستقیمش نگاه کنه.به هر سختی که باشه پاهاش رو به کمک مادرش بالا بیآره ومحکم به زمین بکوبه و به جلو بره.
بعد ازسالی، هنوز او را می بینم.وسایل کمکیش رو کنارگذاشته .کسی همراش نیست.خودش پاهاش روبالا می یاره.تعادل راه رفتنش بهتر شده وکمترمی لرزه.
دوست دارم یه روز صبح چند قدمی مهمانش بشم.سر صحبت باهاش بازکنم. وتشنگی حس کنجکاویم رو سیراب کنم.
بپرسم که چه اتفاقی براش افتاده؟ چرا هر روز صبح راه می ره؟از این کارش خسته نشده؟
برای آینده اش چه برنامه ایی داره؟دنیا را چطور می بینه؟ و خیلی سوال های دیگه....
دوست دارم بهش بگم تو هر روز صبح برای من چند نشونه وپیام داری....
یا محمدا
هنوز می شود تو را نفس کشید...
دل تنگت که می شوم بویت را از گلها نفس می کشم....
نمیدوم کی میخایم از قضاوت عجولانه دست برداریم؟؟!!چرا نمیخایم به ضررهای این کار فکر کنیم؟شاید همین قضاوت عجولانه خیلی از حق ها و محبت ها رو از بین ببره...
هنوز مطلب منتشر نشده آدم نباید پیش داوری کنه؟یه کم صبر بد نیستا؟یه کم اجازه بدیم شایدحرف دل شما بودیاتذکری برای دل ما....
باور کنیم تذکر استاد اخلاق و عرفان *امام روح الله ره *هست برای همه .
همون شخصی که" امام ره" دربارشون می گفتن:جانم فداش.
خیلی وقت پیش فرمودن:
"شیطان سگِ درگاه خداست.اگر کسی با خداآشنا باشد ،به او عوعو نکند و اورا اذیت نکند."
آیت اله شاه آبادی رحمه الله علیه
"امام روح الله ره" در کتاب چهل حدیث،ص52 نوشتن:
"سگِ در خانه،آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند.شیطان نمی گذارد کسی که آشنایی باصاحب خانه ندارد،وارد خانه شود.پس اگر انسانی با صاحب در ارتباط است،می تواند از او بخواهد که شرِسگِ خانه اش را از او کم کند و از صاحب خانه بخواهد که صدای آن سگ را بخواباند."
*دعا می کنم که خدا شر سگ درگاهش رو از سر همه کم کنه .