ذره

۱۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جانا» ثبت شده است

یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط ره می‌گوید: روزی به او گفتم: آمیرزا! چیزی به من بدهید که به درد من بخورد! گوش مرا پیچاند و فرمود:

خدمت به خلق، خدمت به مردم!
شیخ می‌فرمود:
اگر می خواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی به خلق خدا احسان کن، بار توحید سنگین است و خطرناک و هرکس توان تحمل آن را ندارد، ولی احسان به خلق، تحمل آن را آسان می‌کند. 
و گاه به مزاح می‌فرمود:


روز به خلق خدا نیکی کن و شب برای گدایی در خانه او برو!.

...

صلواتی تقدیم به تمام علما و عرفای حقیقی اسلام....

 

قال الرِّضا علیه السلام: 

مَـنْ فَـرَّجَ عـَنْ مُـؤمِنٍ فَرَّجَ اللّه ُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ. 

 امام رضا علیه السلام فرمودند: 

کسى که گِره از کار مؤمنى بگشاید و شادش کند، خداوند هم در روز قیامت، کارِ بسته او را مى گشاید.

اصول کافی ،ج 2،ص 220

.....

....

...

..

.

.

.

.

تا حالا شده کسی را دوست داشته باشی؛ ولی به هر دلیلی نتونسته باشی بهش بگی؟

تا حالا حتی یک­ بار هم پیش خودت احساس نکردی که جای چیزی تو دلت خالیه؟ یا دوست داشتی دلت در پی کسی باشه؟

یا نگاهی که فقط به­ سوی تو باشه؟ یا صدایی که فقط مخاطبش تو باشی؟

یا اینکه دوست داری برات نامه ­ای نوشته باشه و بخوای در تنهایی بازش کنی. کلماتش را یکی­ یکی بخونی و مدام آرزو کنی که تمام نشه؟ و ترسیده باشی از اینکه خاک بگیره؟ یا وقتی دیدی نیست، نگران نبودنش شده باشی؟

یا برایش پیامکی بفرستی یا برات بفرسته و به انتظارت پایان بده؟

دوستش داری؛ حتی اگر بعضی مواقع فکر کنی ازش خیلی دور هستی و دستت هیچ­وقت به او نمی­رسه؟

حتما پیش خودت فکر کردی چقدر بی ­معرفتی است اگر به یکی بگی دوستت دارم؛ ولی او عکس ­العملی از خودش نشان نده و حتی جوابی نده؟!

چقدر به خودت قول دادی که دیگه به او فکر نکنی؛ ولی نتونستی؟

دوست داری بفهمه که به او تکیه کردی و هیچ راهی برای این احساس نداری؛ جز اینکه بگی دوستش داری؟

ولی شاید باشه کسی که قبل از اینکه تو بخواهی دوستش داشته باشی، او دوستت داشته!

و نامه­اش را از قبل فرستاده و وقتی کلماتش را می­ خونی، فقط صدای اوست که می­ شنوی و می­ چشی.

.

.

او دوستت دارم را هر روز برایت می­ فرستد، هر روز صبح که چشمانت را باز می­ کنی... .

او هر روز منتظر است تا تو نیز جوابش را بدهی و برایش بنویسی دوستت دارم.

مطمئن باش برای نوشتن این پیام، هیچ­ کس سرزنشت نمی­ کند و عذاب وجدانی در کار نیست.

حتی شاید به بقیه هم نشانش بدهی که برایش نوشته ­ای... .

دوستت دارم...

برای این مخاطب خاص...

وَ اجبُر مُصیبَتنا بِشَهِرِنا...

و مصیبت ما را به فراق این ماه جبران کن...

...

دعای وداع با ماه مبارک رمضان صحیفه سجادیه

یکی رو تصور کنین که عاشق سیب باشه. به­ خاطر همۀ خوبی­ هایی که سیب داره. از رنگ، بو و زیباییش گرفته تا مزه و طعم... . هر روز از یه کوچه ­باغ سیب هم رد میشه. همون کوچه ­باغی که از وقتی درختا با اومدن بهار سبز شدن، منتظرشون بوده تا الان که وقت چیدن سیب­ ها شده. هرروز، هرطور که شده یه دونه سیب از باغبون گرفته.

یه روز که رفت باغ، باغبون بهش گفت: برو با خودت یه کیسه بزرگ و محکم بیار. خیلی هم سفارش می­ کنه که ته کیسه، سوراخ نباشه. اونم به هر سختی شده یه کیسه پیدا می­ کنه. وقتی برمی­ گرده، می­ بینه باغبون توی باغ نشسته.

 - بیا تو و هرچی می­خوای سیب بچین. آزادِ آزادی. هم خوردن حلال و هم بردن. هر چی بیشتر بچینی، سهم خودته. بزرگ و کوچیکی و سالم و خراب بودنشون هم به انتخاب خودت... .

تو زندگی ­ام گاهی یه فرصت ­هایی پیش میاد تا ما آدما کیسه ­های خالیمون رو پر از سیب و عطرش کنیم. فقط باید حواسمون باشه کیسۀ بزرگ و محکم و سالمی داشته باشیم. سوراخ نداشته باشه و طوری نشه که یدفعه متوجه بشیم هرچی جمع کردیم ازسوراخ ته کیسه ریخته...!

این روزها از اون فرصت هاست...

 امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:

«أَلْقَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إِنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَ الْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ المَوَدَّةُ وَ إِنْ قَرُبَ نَسَبُهُ.»

خـویشاونـد کسـى است کـه دوستـى و محبّت، او را نـزدیک کرده باشد و اگـر چـه نـژادش دور بـاشد.و بیـگانـه کسـى است کـه از دوستـى و محبّت به دور است و گرچه نژادش نزدیک باشد.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 643 ، ح 7 - تحف العقول ص 234

 

خدایا ببخش مرا...

این قدر که به فکر به روز کردن وبلاگ هستم،به فکر به روز کردن دل برای تو نیستم....

...لازم نیست که در دعاهامان بگویم که [خدایا] اگر مصلحتمان این است به ما بده.

این باید اعتقادمان باشد که خدا مصلحت ما را به ما می دهد. این که این را می گوییم برای این است که دلمان بفهمد. باید بدانیم که خدا غیر از حکمت کاری نمی کند. اگر نداد، بر آن ندادنش شکر....
...اینقدر فردای قیامت از نداشته هاش شکر می کنیم که حساب ندارد....مثل این می ماند که بچه شما از شما یک گوهر شب چراغ می خواهد که همه زندگی او است. [برای گرفتنش] گریه هم می کند. اما [شما آن را] به او نمی دهی. اگر [آن گوهر را] بدهی،‌ [آن بچه] ضایعش می کند. اگر بدهی و ضایع شود و  بعد آن بچه به عقل بیاید، می گوید تو که عاقل بودی چرا بمن دادی؟...

آیت الله امجد...