کجایند پاکیزگان در راه و رسم مسلمانی...؟
نهج البلاغه...خطبه 129
عکاس هاهم عالمی دارن...
عکس هرعکاسی طعم ومزه مخصوص خودش روداره....مثل طعم و مزه دست پخت.
عکاس هاچیزایی می بینن که بقیه یا نمی بینن یا بی خیال از کنارش ردمی شن.
شکارچی لحظه های نابی هستن که ما مفت از دست دادیم.
عکس می گیرن از عشق،نفرت،زندگی،...
عکس می گیرن ازخوبی ها وبدی هایی که داخلش غرقیم اما نمی بینیم.
عکس می گیرن ازانسان های کوچیک اما بزرگ یا ازانسان های بزرگ ولی کوچیک.....
زیبایی و زشتی ها رو از یه زاویه می بینن که فکرش هم نمی کردیم.
عکاس ها ازاونایی هستن که می تونن زمان رودرقاب دوربینشون اسیرکنن واین از هرکسی برنمیاد.کمکمون می کنن تا برلحظه گذشته واتفاق های افتاده بهترنگاه کنیم .
و بتونیم راز اون لحظه از زمان رو پیدا کنیم.رازی که می تونه شیرین باشه یاتلخ .اما تلخی بعضی رازها هم شیرینه....
همین اندک هم نگه نداشتم....
.
.
.
وَ قَالَ[ علی علیه السلام] اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ وَ اجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ .
« از خدا بترس اگرچه اندکی، و میان خود و خدایت پرده ای (از شرم) قرار ده هر چند نازک.»
*نهج البلاغه، حکمت 242
*ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه...
حافظ
هرچه یادمون میاد همیشه مریض ها دنبال دکترها بودن و هستن.
همیشه مریض ها هستن که ناز دکتر ها رو می خریدن و منتشون رو می کشیدن.
همیشه این مریض ها هستن که دوری دکترها رو تحمل می کنن و همیشه منتظرن که بر گردن .هیچ کس بهتر از مریض ها از معنی انتظار خبرنداره.اونا خوب میدونن تا ساعت ده منتظر دکتر موندن وهر دقیقه ساعت ها شدنچه طعم تلخی داره.
پی نوشت وادامه مطلب :
ندارد اما
ابن ابی الحدید کلیک فرمایید.