ذره

۵۳ مطلب با موضوع «قرآن*صوتی*و پرند» ثبت شده است

.....

....

...

..

.

.

.

.

قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند....

بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم

حافظ

 

 If the heart does not appreciate the time and does nothing

how much ashamed we will be for the result of times...

ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد.... عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد

افطار به می کرد برم پیر خرابات..............گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد

با باده وضو گیر که در مذهب رندان............در حضرت حق این عملت بارور افتاد

امام روح الله ره

دریافت

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
به فتراک جفا دل ها چو بربندند بربندند
ز زلف عنبرین جان ها چو بگشایند بفشانند
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند
ز چشمم لعل رمانی چو می خندند می بارند
ز رویم راز پنهانی چو می بینند می خوانند
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو می خوانند می رانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

شکسته بال‌ تر از من

میان مرغان نیست...

دلم خوش است که نامم

کبوتر حرم است....

بی چاره ی دچار تو را...
چاره جز تو چیست ؟....


 رطبِ نخلِ نجف....

مست و زمین گیرم کرد....

.

.

.

.

.

.

.

گویند به کربلا زدیدار پی شفا....هرآنکه رفته است به یقین مبتلاتراست

ترجمه فارسی و صوتی ...سوره مبارکه یس*قلب قرآن*....


سوره مبارک «یس» را قلب قرآن مى گویند; زیرا در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: «هر چیزى قلبى دارد و قلب قرآن، سوره یس است».[1] شاید مطالب موجود در این سوره و اهمیت آنها که شامل مهم ترین و حیاتى ترین مسائل اسلامى است، موجب شده است که سوره یاسین به مثابه قلب قرآن تلقى شود. این سوره بخشى از اصول اعتقادات هم چون: «توحید»، «نبوت» و «معاد» را بازگو مى کند; بنابراین، سوره شأنى عظیم دارد; هم از جهت اصول یاد شده و هم از سوى شاخه هاى متفرع بر آنها. شاید نیز از این رو باشد که در روایات شیعى و سنى، «قلب» قرآن نام برده شده است.[2]

  • ذره

آنکه دائم...

هوسسوختن ما...

می کرد...

...

کاش می آمد و از دور تماشا می کرد....