اللهم ارزقنی زیاره الحسین....
آرزو بر جوانان عیب نیست....
پیام های کوتاه
قهرمان ملی: شهید دریاداربایندر
متولد 1277 تهران و فرزند دوم مرحوم علی اکبربایندر.او با رفتن به دارلفنون وسپس مدرسه نظام مشیر الدوله با درجه ستوان دومی در سال 1299 درسش را در ایران به اتمام رساند.
سپس با شرکت در نبرد" شکر بازی" وجنگ با" اسماعیل آقاسیمیت قو" و امن کردن مازندران و ازجان گذشتگی های فراوان نشان "ذوالفقار 4" عالی ترین نشان درجه نظامی ایران را دریافت کرد. بایندر برای ادامه تحصیل دانشگاه جنگ پاریس و نیروی دریایی ایتالیا رفت وتحصیلات نظامی اش را در بالاترین سطح به پایان رسید.
سال 1315 بود که بایندر به درجه «ناخدا یکم» رسید. درجه ای که برای اولین بار یک نفر در ایران موفق به گرفتنش می شد و بعد در سال 1319، به درجه دریادار یکمی رسید و نیروی دریایی جدید ایران را تاسیس نمود.
پس از بی نتیجه ماندن مذاکرات ایران و انگلیس د خصوص باز پس گیری جزایر سه گانه این قهرمان ملی به جزایر سه گانه رفت ودر آنجا به مقامات نظامی انگلیس گفت:
"جزایر تنب و ابو موسی بخشی از سرزمین ایرا ن بوده وخواهد ماند. "
فطرس...
وقتی نام تورا می شنوم...
بی اختیار لبانم می جنبد...
السلام ....
دست من گیرکه این دست همان است که من * بارها از غم هجران تو بر سر زده ام
بیت شعری بودکه دراولین دیدارش درکنار سفره ی عقدبرای همسرش خواند.
فاطمه،دختری ازخاندانآیت اله سلطانی طباطبایی.
به خواهرانش گفته بود اگر این وصلت سر نگیرد،کس دیگری را نمی خواهد.
مهر ماه 1348 بود.
کتاب احمد صفحه 29
نه از آخر شروع می کنم و نه از اول ...از آن وسط های سفر. بعدها شاید از اول بنویسم یا آخر... و شاید هم یکی پیدا شود تکه های سفر را به هم بچسباند...اگر توانست.
از هتل که می زنیم بیرون بعد از رد کردن چند ایست بازرسی خودمان را جلوی باب الرأس می بینییم دقیقاٌ فعل جمع می بینیم چون با محمد حسین (حمال) هستم...
شوق زیارت خودِخود حضرت داریم .آمده ایم برای زیارت حضرت .دلمان می خواهد پیش اصل و مبدأ برویم.کهربایی است برای ما. دیدن ضریح برای ما دو تا ،هم خیمه گاه بود و هم کف العباس و خیلی چیزهای دیگر...
از سمت راست باب الرأس می رویم بین الحرمین . در همین مسیر ساختمانی با کاشی کاری های آبی رنگ در کنار مان است. با پله های سفید مرمری با طول و تعداد زیاد که رو به سمت بالا و آسمان می رود. با پنج یا شش متر یا بیشتر ارتفاع .
اکثر مواقع زن ها با نشستن روی همین پله ها شلوغش کرده اند. پیش خودم می گویم چرا این جا مخصوص خانم هاست ؟ استراحتگاه است یا چیز دیگر...؟
فکر همه چیز بودم الا...الا...
وقتی در خیابان های شهر یا کوچه پس کوچه های شهر قدم می زنیم با کلمه ایی بر روی در ودیوارها زیاد برخوردکرده ایم .کلمه ایی که در بیشتر اعلامیه های فراق وسوگ با خطی درشت تر ار بقیه به چشم میخورد..."بزرگ خاندان"
"بزرگ خاندان"بودن اعتبار است2،1 .امتیازی است برای دارنده آن.نشانه ادب و احترام است به سالخوردگان.همه "بزرگ خاندان" ها سن وسالی ازشان گذشته واین شباهت همه آنهاست3.همان "ریش سفید"های خودمانند.
وجودشان نعمتی است برای هر قوم وخانواده ای.راه چاره ای هستند برای گره گشایی از بسیاری گرفتاری ها4.شنیده اید که گفته اند"برو با بزرگترش حرف بزن" 5 یا "اگه با فلانی که ریش سفیدشون هست حرف بزنی وواسطه بشه کسی روش رو زمین نمی اندازه وحرفش خریدار داره..."
اما خدا نکند که بزرگ خاندان نباشد6... یا از آن بزرگ خاندان هایی که تکرار نشدنی اند ودر حال رفتن از پیش ما باشند7...یا مانباشیم که بتوانیم هر وقت هشتمان گره نه مان شد پیش بزرگ خاندان برویم واز اعتبار وپادر میانی اش استفاده کنیم8
چه خواهیم کرد...؟
برداشتی آزاد از:
2،1-السلام علیک یا شهرالله الاکبر ..شهر التوبه...شهر القیام...شهر الاسلام...دعای آغاز و وداع ماه رمضان
3-ما روزه را برای پیشینیان قبل از شما هم وضع کردیم...
4-واستعینوا بالصبر والصلوه...
5-...ماه رمضان ماهی است نزد خدا از همه ماه ها برتر است . روزهایش بهترین روزها،شب های بهترین شب ها،و ساعاتش بهترین ساعات است... پیامبر اکرم ص
6-تَمرُ مَر السَحاب..فرصت ها همچون باد می گذرند...
7-درود برتو که هیچ دور از روزگاران با توهمانند نتواند شد...دعای وداع ماه رمضان
8-کُل نَفس ذائقَه المُوت...
"کتاب احمد"
به صورت داستانک در 120 صفحه به نگارش درآمده است.
در این کتاب سعی شده است وجوه شخصیتی ونقش سید احمد خمینی در روند پیروزی انقلاب وبعد از آن،به صورت غیرمستقیم بیان شود.تالیف این کتاب نزدیک به یکسال زمان برده است ودرنگارش آن از 30منبع استفاده شده است.
کتاب احمد اسفند ماه سال 1391 و طی مراسمی همزمان با رحلت سید احمد آقا خمینی" ره "در جبهه کتاب فسا رو نمایی شد.
جهت اطلاعات بیشتر وتهیه کتاب می توانید به لینکهای سلام فسا،تربیون مستضعفین،کتابفروشی آن لاین ری را،مراجعه فرمایید.
ضمنا برادران گرامی- محمد حسین ها -کمک موثری در انجام این کار کردند...