سه حرف...
شقی را شهید کرد...
ادب کرد...
حُر شد...
دلم گمنام ترین عزداریت می خواهد....
زیر سایه اسم هیچ کس نباشد...
جز سایه تو....
حسین
خیلی از اونایی که تو این دنیا به جایی رسیدن و با نزدیکتر شدن به خدا، واسه آدمشدن، از بقیه جلو زدن، لحظۀ نابی تو زندگیشون اتفاق افتاده...
مثل زهیر، از آقا امام حسین فراری بود تا اینکه آقا فرستادن دنبالش. چیزی در گوش زهیر گفتن و او به یکباره عوض شد. یا فضیل ایاز، رفته بود دزدی که با صدای قرآن برگشت.
نزدیکتر بیایم، آقاسیدعلی قاضی که باپیغام رهایی شخصی بهظاهر دیوانه، شد سرسلسلۀ همه... یا آقا سید عبدالکریم کشمیری، حاجآقا دولابی، کربلایی احمد، شیخ رجبعلی خیاط، شاهرخ ضرغامی همون حر انقلاب،رسول ترک،سیدهاشم حداد،آیت الله خوشوقت وخیلیهای دیگه...
بالاخره یه نگاهی،صدایی،نجوایی،نفس صاحبدلی،توسلی،گریه ای،توبه ای... چطوری بگم یه اتفاقی افتاد و با تلنگری به خودشون اومدن وگُل کردن...
خلاصش کنم...
خداجون...
اون لحظۀ نابی که قراره مارو به اندازۀ ظرفیتمون بالا ببره اگه خیلی دوره، نزدیک بشه. اگرم لازمه کاری کنیم تا آماده بشیم، حالیمون کن... و اگه قراره اصلاً نباشه برای ما همچین لحظهای تو تقدیرمون قرار بده!
خودمونی بگم: خودت بهونهای برامون بتراش تا برگردیم... تو که اوسای این کاری... نیستی؟!
همین محرم چطوره...؟!
گاهی ما به دنبال کلمات می گردیم.
گاهی کلمات به دنبال ما می گردند.
گاهی ما و کلمات دنبال هم می گردیم.
گاهی نه ما ونه کلمات دنبال هم نمی گردیم....
خدا.... آخری را نیاورد...
دقت کردین که تو هر کاری اول دنبال کیفیت و اعتبار هستیم؟ مثلاً موقع خرید:
هر وقت میخوایم خوراکی بخریم، اول میگردیم ببینیم تاریخ مصرفش گذشته یا نه. موقع خریدن لباس، همه جاشو زیر و رو میکنیم تا زدگی و پارگی نداشته باشه. دقت ما برای خوردن دارو که دیگه چند برابر میشه! تا تاریخ مصرفشو نبینیم راضی به خوردنش نمیشیم. آخه مسئلۀ مرگ و زندگیه! شوخیبردار که نیست!
ماشین، خانه، گوشی تلفن همراه و خلاصه واسه هرچی که بخوایم بابتش پول بدیم اول به چند نفر اهل فن نشون میدیم و نظر خیلیها رو میپرسیم.
اگه پولی داشته باشیم، دنبال بانکی میگردیم که بیشترین سود رو بده.حتی هنگام کتاب خریدن هم همین شیوه رو داریم. آخه میخوایم کتاب سالم باشه و صفحاتش به هم چسبیده نباشن!
همۀ این دقتها بهخاطر اینه که نگرانیم از نقص و کمبود و بیفایده بودن آنچه که میخوایم داشته باشیم. دوست داریم بهترینها مال ما باشن.آنقدر خوب و با کیفیت که مورد تایید همه باشه وازش تعریف کنن.
ولی خیلی وقتا یادمون میره که فکر و روح آدمی هم باید بهش رسید و تر و خشکش کرد تا رشد کنه. در جازدن راضیش نمیکنه چون میدونه ممکنه باعث گندیده شدنش بشه.
یادمون میره که هر غذا و دارویی رو به خوردش ندیم شاید مسمومش کنه و برای همیشه پایین نگهش داره یا بدتر از این فکر و روحش رو از بین ببره وبگیم ....الفاتحه!
نمی دونم چرا وقتیام میخوایم فکر کنیم، دقت کافی به تاریخ مصرفشون نداریم .غرورمون هم اجازه نمیده از کسی بپرسیم .هر شوخی باهاش میکنیم.
دروازش رو باز میذاریم برای هر حرفی. بدون هیچ ایست و بازرسی... بدون هیچ گمرکی... بیشتر وقتها میشیم انعکاس حرفهای بیاساس وهضم نشده ای که حتی خود گوینده اش هم نمی دونه چی داره میگه یا کی گفته.
بدون اینکه راجبش فکر کنیم وببینیم چه سودی دست کم برای خودمون داره! این طور وقتا حرف و فکر به روح و جون نمینشینه ودلچسب نیست چون خودمون باورش نکردیم.ولی اگه فکر ها رو زیر و رو کنیم و بهترینش رو انتخاب کنیم....چه میشه!!
پ.ن:
برداشت آزاد از کلام امام حسن علیه السلام :
در تعجبم از کسانی که به غذای جسم توجه میکنند اما به غذای روح نه!
خدایا یه رفیق تذکری، بهم بده...
که همین نزدیکی ها باشه
پ.ن:
الهی لاتودبنی بعقوبتک....
امام هادى (علیه السلام) :
اَلنّاسُ فی الدُّنْیا بِالأَمْوالِ وَفی الآخِرَة بالأَعْمال
ملاک مردم در دنیا اموال آنها و در آخرت اعمال آنهاست.
People are respected in this world for possessing wealth and in the Hereafter for possessing righteous deeds
*فرانسوی*
Les gens sont respectés dans ce monde pour la possession de la richesse et dans l'au-delà pour posséder les
bonnes oeuvres
بحارالأنوار، ج 78، ص 368