ذره

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام رضا» ثبت شده است

می گفت پیشش که رفتید اسم آقاشون رو نیارید چون دلش می گیره و گریه می کنه...

باور کنیدما هم وقتی مفاتیح رو باز می کنیم و اعمالش رو می خونیم،دلمون می گیره و...

آخه نوشته تو این ماه زیارت آقاتون فراموش نشه...

ساده می گم خیلی زود زود دلم براتون تنگ میشه...درست همون وقتی که دارم دعای وداع رو می خونم.

دوست دارم در این ماه زیارت تون... ماه رجب...با چشمانم به زیارتتون بیایم... 

خیلی دلتنگ تون هستم....خیلی...

.
.
.
سلام بر تو و بر ماه زیارت تو...
زیارت رجبیه...
دریافت 
 ترجمه فارسی زیارت:

                                        

  روزی در مشهد مقدس نزد آیت‌الله خوشوقت تنها بودم و از ایشان سؤال کردم  وقتی که به حرم امام رضا(علیه السلام) مشرف می‌شوید،

کدام زیات‌نامه را می‌خوانید و فکر می‌کردم که پاسخ ایشان زیارت جامعه و زیارت امین‌الله را مطرح می‌کند ولی ایشان گفتند، هیچکدام و من تعجب کردم.

 آیت‌الله خوشوقت گفتند هیچ زیارتی نمی‌خوانم و من پرسیدم پس در حرم چه می‌خوانید و ایشان در پاسخ گفتند: خودم با حضرت حرف می‌زنم، می‌گویم و می‌شنوم.

ماه هم

در حصار توست....

.

.

.

.

السلام علیک یا غریب الغربا

به قطره بارانی محتاجم....

ایام شهادت آقاست.هر کسی داره یه طوری علاقه خودش رو به آقا  نشون میده. می خواستم به اندازه خودم تلاشی کرده باشم.میون کتاب ها دنبال مطلبی ناب می گشتم.تا اینکه به این چند خط رسیدم.انگار این کلمات برای ما گفته شده که بعضی مواقع به سختی های سفر و زیارت فکر می کنیم.من که خستگی از تن و روحم بیرون رفت هر وقت خوندم....

مائیم واسیر غمت دیگر هیچ

دلداده خاک قدمت دیگر هیچ

ما را همه شوق کفشداری تو بس

در صحن وسرای حرمت دیگر هیچ

پ.ن:

بالای قفسه های کفشداری صحن آزادی  حرم آقا امام رضا علیه السلام با خط زیبای نستعلیق نوشته بودند....

 

 

از قبل خودت را برای زیارت حضرت آماده می‌کنی. سعی داری همۀ شنیده‌ها و خوانده‌ها را در ذهنت مرور کنی و با رعایت تمام تشریفات به‌سمت حرم امن آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام بروی.

کفش‌هایت را به کفشداری صحن آزادی‌ می‌سپاری. کتاب زیارت را برمی‌داری. می‌روی برای طلب اذن دخول... .

حین خواندن اذن دخول و غرق شدن در حال‌وهوای افکار خودت، صدایی به گوش می‌رسد. صدای در زدنی. سرت را که بالا می‌آوری جلوی خودت می‌بینی‌اش.

مردی با صورت آفتاب‌سوخته، سبیل درشت و لباس بختیاری. سر و رویش را به درب‌های ورودی حرم می‌کشد. صدای بوسه‌های مدامش را می‌شنوی.

اینجا آستان امام هشتم، آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه السلام است. جایی که می‌توان بدون هیچ حیایی همه‌چیز خواست... وقتی که گفته‌اند نمک سفره‌تان را نیز از ما بخواهید؛ این یعنی همه چیزتان... نمک برای ما معنی حیا هم می‌دهد... .

وقتی نمک می‌خوری، حیا می‌خوری. مروّت می‌خوری. همین حیا نمی‌گذارد تو نامردی کنی. نامردی، دروغ است. زشتی است. خیانت به کسی است که به تو اعتماد کرده. فاش کردن راز دیگری است. ریختن آبروی دیگری است. تهمت است و... .

همین نمک، با شوری‌اش جلوی شیرینی یک لحظه‌ای این‌ها را می‌گیرد. نمی‌گذارد احساس ضعف کنی. کمکت می‌کند قوی باشی و بیشتر روی پای خودت بایستی.

شنیده‌اید که دختر پادشاهی وقتی پدرش بهترین چیز را خواسته بود برایش نمک آورد؟ همه به او خندیدند. پادشاه نیز او را با عصبانیت از کاخ بیرون کرد. دختر پادشاه رفت و هرطور بود برای ورود به آشپزخانۀ کاخ راهی پیدا کرد. کم‌کم شد سرآشپز کاخ پادشاه پدر. بدون اینکه کسی بفهمد این دختر پادشاه است. روزی برای پادشاه غذایی درست کرد.

لقمۀ اول که به دهان پادشاه رفت چهره‌اش تغییر کرد و درهم شد. غذا را بیرون ریخت و دادوبیداد کرد: «چرا نمک ندارد؟! با این شیرینی که نمی‌شود خورد! دلم را می‌زند!»

آنجا بود که دختر پادشاه خودش را نشان داد و گفت: «این همان نمکی است که به‌خاطر آن مرا از کاخ بیرون کردید!»

***

چقدر بسیار گفتن...زیارت قبول؟؟!!

یا حضرت زیارت 

سلام...

نائب الزیاره همه....

  • ذره

نقاره میزنند...

وقتی دلم را شفا دهی...

صحن آزادی...

آ...ز...ا...د...ی...

  می گفت :مرحوم آیت اله بهجت ره همیشه ازصحن آزادی برای زیارت مشرف می شدند.

پایین پای حضرت وادب زیارت...