ذره

۱۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اندیشیدن» ثبت شده است

همه عالم تسبیح تو می گویند ....

اما ....

گاهی با صدای بیشتر.....

حتی...

شن های....طبس....

*

این برگزیده شدن ها....
هیچ چیزی نیست ....
خدا کند....
آخرت....
برگزیده و دست چین....
شویم....
به هر بها و بهانه ای...
.
.
.
* به رسم ادب ممنون از ابراز محبت دوستان فضای مجازی.....
*شاید چند خط انتقاد درباره ی ملاک های برتر شدن از دیدگاه بیان نوشتم.
  • ذره

 مرحوم آیت الله میلانی ره می‌فرمودند:

در روز بنشینید هر روز یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست این شیعه‌ روزش شب شود و شبش روز شود، و اصلاً به یاد او نباشد.

بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند.
خدا مرحوم آیت الله بهجت ره را رحمت کند. یک حرف بلندی می‌زد. می‌گفت:

بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. یک وجب هم نیست. قبل از اینکه از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش او رسیده است. نزدیک است. درد و دل‌ها را می‌شنود. با او حرف بزند، و ارتباط برقرار کند.

در زمان امام هادی(علیه السلام) شخصی نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور، نامه‌ای نوشت که: آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟

حضرت در جواب ایشان نوشتند:

«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک‏»

«لبت را حرکت بده، حرف بزن. بگو. ما دور نیستیم»


(بحارالانوار/ج53/ص306)

برف را ببین! اگر تند شلّاقی ببارد، نمی نشیند. برف وقتی می نشیند که آرام و زیبا ببارد.

حرف هم مثل برف است؛ اگر به قول « قرآن کریم » نرم و لیّن باشد، بر دل می نشیند و دلنشین خواهد شد. به همین دلیل خداوند به موسی و هارون فرمود:

« حال که پیش فرعون می روید، با او نرم سخن بگویید.

فَقُولا لَهُ قَولاً لَیِّنا. »(1)

یعنی اگر تند و خشن بگویید، او بر نمی تابدو بر دل سنگ او نخواهد نشست.

کلام و سخن حافظ چرا بر دل ها می نشیند؟

چون نرم است؛ مثل مخمل و حریر. ببین وقتی که می خواهد بگوید با هر کسی ننشین چه لطیف و چه نرم می گوید:

نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد .. بهتر آن است که بامردم بد ننشینی

پ ن:

1-سوره طه ، آیه 44 .

رنجبر ، محمدرضا ، « مثل شاخه های گیلاس » ، نشر شهر ، 1392، ص12.

 همه جای ایران سرای من است ....

که نیک و بدش از برای من است ....

فردوسی