...این حرفش برایم خیلی جالب بود:
"کسی که به خدا انس بگیرد از مردم وحشت دارد."*
*امام حسن عسکری علیه السلام
پیام های کوتاه
پاسخ:
سلام...
سلام...
به نظرم وشایذ اینطر صحیح تر باشه که،
وقتی یه نفر با خدا دوستی برقرار کردوبه خدا اعتماد کرد از اعتماد کردن به مردم دچار نگرانی میشه.
فکر کنیم دو نفر رو در خیابون می بینید یکی آشنا و دیگری غریبه،اگه بخواهید چیزی بپرسید یا پولی قرض بگیرید یا مسئله مهمی رو در میون بذارید به سمت کدوم یکیشون میرید ؟مسلما اون فرد آشنا...چون باهاش آشنا هستید و رفتن شما یعنی انس و مهربانی شما به اون آشنا...
همه ما ضررهای اعتماد کردن و انس گرفتن با مردم منهای خدا رو حتما چشیدیم....
الان این به ذهنم رسید...
بسم رب الحی روحنافدا...
جانمان فدای مولایانمان انشاالله....
اجرشما به دست مولایمان اباصالح المهدی ارواحناله لک الفدا....
زیبا و عالی و دلنشین....و حقیقتی عجیب....اما به یقین متصل....
التماس دعای عهد وفرج و فجرصادق شهادت انشاالله
لبیک یا حسین جان..لک لبیک....
جانمان فدای مولایانمان انشاالله....
اجرشما به دست مولایمان اباصالح المهدی ارواحناله لک الفدا....
زیبا و عالی و دلنشین....و حقیقتی عجیب....اما به یقین متصل....
التماس دعای عهد وفرج و فجرصادق شهادت انشاالله
لبیک یا حسین جان..لک لبیک....
پاسخ:
سلام....یا علی
سلام....یا علی
خواب دیدم خواب اینکه مرده ام
خواب دیدم خسته و افسرده ام
روی من خروارها از خاک بود
وای قبر من چه وحشتناک بود
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم تشنه یک جرعه آب
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت
سوره حمدی برایم خواند و رفت
نه شفیقی نه رفیقی نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا بگو نام تو چیست
آن یکی فریاد زد رب تو کیست
ای گنهکار سیه دل بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر
در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
ما که ماموران حق داوریم
نک تو را سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هر کجا و دلفکار
می کشیدندم به خفت سوی نار
ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
نور پیشانیش فوق کهکشان
چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب آدم می زدود
گیسوانش شط پر جوش و خروش
در رکابش قدسیان حلقه بگوش
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از شرب طهور
لب که نه سرچشمه آب حیات
بین دستش کائنات و ممکنات
خاک پایش حسرت عرش برین
طره یی از گیسویش حبل المتین
بر سرش دستار سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
در قدوم آن نگار مه جبین
از جلال حضرت عشق آفرین
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه
صاحب روز قیامت آمده
گویی بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گفت آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه اینجا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است
اینکه می بینید در شور است و شین
ذکر لالائیش بوده یا حسین(ع)
دیگران غرق خوشی و هلهله
دیدم او را غرق شور و هروله
با ادب در مجلس ما می نشست
او به عشق من سر خود را شکست
سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد
اسم من راز و نیازش بوده است
خاک من مهر نمازش بوده است
پرچم من را بدوشش می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید
اقتدا به خواهرم زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود
بارها لعن امیه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است
تا که دنیا بوده از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده
اینکه در پیش شما گردیده بد
جسم و جانش بوی روضه می دهد
حرمت من را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت
نذر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
گریه کرده چون برای اکبرم
پا خود او را نزد زهرا می برم
هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد صاحبش شرمنده است
در قیامت عطر و بویش میدهم
پیش مردم آبرویش میدهم
باز بالاتر بروز سرنوشت
میشود همسایه من در بهشت
آری آری هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است
خواب دیدم خسته و افسرده ام
روی من خروارها از خاک بود
وای قبر من چه وحشتناک بود
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم تشنه یک جرعه آب
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت
سوره حمدی برایم خواند و رفت
نه شفیقی نه رفیقی نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا بگو نام تو چیست
آن یکی فریاد زد رب تو کیست
ای گنهکار سیه دل بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر
در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
ما که ماموران حق داوریم
نک تو را سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هر کجا و دلفکار
می کشیدندم به خفت سوی نار
ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
نور پیشانیش فوق کهکشان
چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب آدم می زدود
گیسوانش شط پر جوش و خروش
در رکابش قدسیان حلقه بگوش
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از شرب طهور
لب که نه سرچشمه آب حیات
بین دستش کائنات و ممکنات
خاک پایش حسرت عرش برین
طره یی از گیسویش حبل المتین
بر سرش دستار سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
در قدوم آن نگار مه جبین
از جلال حضرت عشق آفرین
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه
صاحب روز قیامت آمده
گویی بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گفت آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه اینجا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است
اینکه می بینید در شور است و شین
ذکر لالائیش بوده یا حسین(ع)
دیگران غرق خوشی و هلهله
دیدم او را غرق شور و هروله
با ادب در مجلس ما می نشست
او به عشق من سر خود را شکست
سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد
اسم من راز و نیازش بوده است
خاک من مهر نمازش بوده است
پرچم من را بدوشش می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید
اقتدا به خواهرم زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود
بارها لعن امیه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است
تا که دنیا بوده از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده
اینکه در پیش شما گردیده بد
جسم و جانش بوی روضه می دهد
حرمت من را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت
نذر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
گریه کرده چون برای اکبرم
پا خود او را نزد زهرا می برم
هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد صاحبش شرمنده است
در قیامت عطر و بویش میدهم
پیش مردم آبرویش میدهم
باز بالاتر بروز سرنوشت
میشود همسایه من در بهشت
آری آری هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است
سلام
به وبلاگ ما سر بزنید طرح ختم قران به صورت صفحه ای
به وبلاگ ما سر بزنید طرح ختم قران به صورت صفحه ای
از بس عمل به احکام دین اسلام نشده است ، وقتی امام زمان(عج) تشریف می
آورند ، ما فکر می کنیم که دین جدید آورده اند.پ
خیر برای این است که ما عمل به دین اسلام نکرده ایم.
[ آیت الله حق شناس]
خیر برای این است که ما عمل به دین اسلام نکرده ایم.
[ آیت الله حق شناس]
پاسخ:
اللهم عجل ...
اللهم عجل ...
سلام
خیلی جمله خوبی بود ودر عین حال خیلی سخت
موفق باشید
پاسخ:
سلام...و همچنین
سلام...و همچنین
در ضمن در مورد حدیثی که در نظرات وبم گذاشته بودین اینکه من خیلی وقته مومنی ندیدم و یافقط افرادی بودن که خودشونا توی چهره های به ظاهر مومن قایم کردن و(آبروی بقیه را می برن ).دنیای امروزه ما این شده .تجربه ثابت کرده
دست روی دلم گذاشتین.
پاسخ:
سکوت...
سکوت...
*هوالسبحان*
خدایا یادم بده یاد بگیرم یادم باشد یادت باشم ...
فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ(بقره / 152)
پاسخ:
آمین....یا رب
آمین....یا رب
سلام.خداقوت
التماس دعا
التماس دعا
پاسخ:
سلام...
سلام...
ممنون از حضورتون.یا علی
یا این که روی زمین راه می‌رفتند و سایه نداشتند...
خیلی کتاب فوق العاده‌ای‌ه..
آغاز ولایت صاحبمان مبارک!
خیلی کتاب فوق العاده‌ای‌ه..
آغاز ولایت صاحبمان مبارک!
پاسخ:
بر شما هم مبارک تر....
بر شما هم مبارک تر....
سلام
خبر آمد خبری در راه است..
سالروز جلوس طاووس اهل جنت برسریر امامت رو تبریک میگم
در ضمن با" گزارشی از دیدار با خانواده شهید غلام کبیری" (اولین شهید ایام فتنه) بروزم
منتظرتون هستم
باتشکر
پاسخ:
سلام....
سلام....
تبریک فراوان....مزاحم همیشگی تان شده ایم...
سلام. مطلب زیبایی بود.
ممنون که لینک کردید. انشالله جبران کنم.
ممنون که لینک کردید. انشالله جبران کنم.
پاسخ:
سلام...
سلام...
ایام مبارکتان...
سلام علیکم !
متشکر بابت معرفی این کتاب .
به روزم .
پاسخ:
سلام...ممنون.حتما سر می زنیم
سلام...ممنون.حتما سر می زنیم
چرا آفرین؟
پاسخ:
به خاطر مطلب بدون شرح...
به خاطر مطلب بدون شرح...
این جمله خودش اندازه 2 جلد کتاب حرف داره...
پاسخ:
کاملا درسته....حتی بیشتر از دو جلد
کاملا درسته....حتی بیشتر از دو جلد
سلام
پس حساب کار خودمان دستمان آمد ... خیلی کار باید روی خودمان بکنیم ...
پس حساب کار خودمان دستمان آمد ... خیلی کار باید روی خودمان بکنیم ...
پاسخ:
سلام.خوش به حال داداش.
سلام.خوش به حال داداش.
سلام
سنگینه ... امیدوارم ک خدا قدرت درک بطن این جمله رو بهمون بده
هدیه:
حضرت رسول (ص):
هر که می خواهد با تقواترین مردم باشد بر خدا توکل کند.
سنگینه ... امیدوارم ک خدا قدرت درک بطن این جمله رو بهمون بده
هدیه:
حضرت رسول (ص):
هر که می خواهد با تقواترین مردم باشد بر خدا توکل کند.
پاسخ:
سلام...خدا کنه.
سلام...خدا کنه.
بابت هدیه ممنونم
می ترسم از خدا که نمی ترسد از کسی
می ترسم از کسی که نمی ترسد از خدا...
پاسخ:
کلا می ترسیم...
کلا می ترسیم...
سلام و عرض تبریک به مناسبت عید امامت و ولایت مولا و صاحبمان مهدی موعود عج الله ...
خیلی جالبه این جمله ...
باید بیشتر درموردش فکر کرد ...
خیلی جالبه این جمله ...
باید بیشتر درموردش فکر کرد ...
پاسخ:
سلام.ایام مبارک.
سلام.ایام مبارک.
باید...باید
...
سنگین..
پاسخ:
باورش؟
باورش؟
سلام.
با نظر آقای کیوان موافقم!
پاسخ:
سلام.کدام نظر؟
سلام.کدام نظر؟
خیلی قشنگ بود ...
خیل وبلاگ مفید و جالبی دارید. موفق باشید
امام عسگری (ع) می فرمایند: شیعه زینت ما باشید و خار چشم ما نباشید
یا علی
امام عسگری (ع) می فرمایند: شیعه زینت ما باشید و خار چشم ما نباشید
یا علی
پاسخ:
ممنونم....ومتشکر بابت حدیث زیبا.یا علی
ممنونم....ومتشکر بابت حدیث زیبا.یا علی
برای ماهم جالب بود ...
پاسخ:
خدا را شکر....عیدتون مبارک
خدا را شکر....عیدتون مبارک
سلام
وب خوبی دارید هرچند وقت نشد همش رو بخونم! ولی یه گشتی زدم!! لدت بردم ؛ کوتاه و دلنشین...
منم تازه یه کار خیلی کوچیک رو شروع کردم...
برای بهتر شدنش نیاز به نظرات قشنگتون دارم، ممنون میشم منو با نظراتتون کمک کنید.
امیدوارم تو زندگی موفق باشید و همیشه خوشبخت و شاد...
Harakat.blog.ir
منتظرم...
استدلال من ازاین جمله اینکه یعنی هرکس خدای خودشو بشناسه وبه خدانزدیک بشه
باید گوشه ی عزلت بگیره وازمردم وحشت بکنه....؟؟