زنی که شوهرش مرده بود و از او پسربچّهای داشت، دیگر ازدواج نکرد به این امید که پسرش بزرگ میشود و حامی او خواهد بود.
امّا متوجّه شد که آن پسربچّه بسیار نحیف و ضعیف است و از بچّههای کم سنّ و سالتر از خودش در کوچه زمین میخورد.
فهمید که بچّههای دیگر پدر را بالای سرشان میبینند و به اتّکای او احساس قدرت میکنند و این بچّه چون پدری بالای سرش نمیبیند،
اینگونه رنجور و نحیف مانده است. برای حلّ مشکل نزد نقاّشی رفت و به او گفت تصویر یک پهلوان قدرتمند را بکشد و بازوبند پهلوانی را
روی بازویش ترسیم کند. تابلو را گرفت و در اتاق نصب کرد و پردهای روی آن کشید و پسرش را صدا زد و گفت: میخواهی پدرت را ببینی؟
پسر با اشتیاق گفت بلی. مادر کم کم پرده را از روی آن شمایل کنار زد و به تعریف زور بازو و قدرت پهلوانی پدر مشغول شد.
هر چه عکس آن پهلوان بیشتر نمودار میشد، استخوانهای در هم فرورفتهی پسر از هم باز میشد و در خود احساس قدرت میکرد.
وقتی تصویر کاملاً از پشت پرده بیرون آمد، بچّه چنان نیرویی گرفت که از آن
پس بچّههای بزرگتر از خود را هم به راحتی به زمین میزد.
شیعه هم در دوران غیبت مثل آن بچّه است که پدر را بالای سر خود نمیبیند. اگر کسی پیدا شود که بتواند در توصیف
امام حقّ مطلب را ادا کند، شیعه چنان زنده میشود و قدرت میگیرد که هیچ کس در عالم نمیتواند در برابر او بایستد.
منبع: مصباح الهدی، مهدی طیّب، مبحث اهل بیت(علیهم السّلام)، صص 285 و 286
این روزها نیستم
سر نمیزنم
نمیخونم
نظرات رو نخونده تایید میکنم
خودم اینجام
دلم ...
دلم میخواد غصه نخورم
دلم میخواد دستانم را روی هم گذارم
و
بگویم ان شاءالله سال بعد اربعین - کربلا
ولی
شدنی نیست ...
حال ِ دلم اصلا خوب نیست
به قول آقا حمید علیمی :
یا منو ببر یا منو بخر :(
*
دعا کنین
دعا کنین
دعا کنین
اربعین برم
قول میدم از ته دل
دعا کنم برای تک تک تون :(
کلمه ها غیرت ندارند !
اگر غیرت داشتند!؟!!
قبل از ریخته شدن بر صفحه سفید کاغذ !!!
ارواحنافدا برای تو می شدند!!!
التماس دعای عهد وفرج را جهانی نمائیم انشاالله ....
لبیک یا حسین جان..لک لبیک....