ذره

۱۶۷ مطلب با موضوع «برای اندیشیدن...» ثبت شده است

هرچه یادمون میاد همیشه مریض ها دنبال دکترها بودن و هستن.

همیشه مریض ها  هستن که ناز دکتر ها رو می خریدن و منتشون رو می کشیدن.

همیشه این مریض ها هستن که  دوری دکترها رو تحمل می کنن و همیشه منتظرن که بر گردن .هیچ کس بهتر از مریض ها  از معنی انتظار خبرنداره.اونا خوب میدونن تا ساعت ده منتظر دکتر موندن وهر دقیقه ساعت ها شدنچه طعم تلخی داره.

وقتی‌ دیگر نتوانی تحمل کنی. وقتی‌ تمام راه‌ها را بسته ببینی. وقتی‌ صبرت تمام شده. وقتی‌ تندروی‌ها و کندروی‌هایت امانت را بریده‌اند. وقتی‌ از تنبلی‌هایت خسته شده‌ای. وقتی‌ دیگر روی قول دادن نداری. وقتی کارهای نیمه‌تمام، برایت دهن‌کجی می‌کنند و وجدان‌درد گرفته‌ای. چند راه بیشترنداری:

برای آمدن به زیارتت بایدحساب و کتاب را کنار می گذاشتم.بایدبرای یک بار هم که شده به این عقل حسابگر توجهی نمی کردم.

کاش روی کاغذ به دنبال عشقت نمی گشتم...

کاش برای یکبار هم که شده دو دوتا برایم چهار تا نمی شد....

کاش پیش خودم فکرنکرده بودم که زیارت مستحب است وحفظ جان واجب...

چقدر بهانه ها برای نیامدنم زیاد شده بود!....

کاش دو دو تا می شد ....اربعین....کربلا

.

.

.

 

*عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ...ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

من یک بار خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم:

اینهمه فقها، عرفا، فلاسفه، حکما، شعرا؛

اینها چه می خواستند بگویند؟

حرفشان چه بوده؟

یک جملۀ جالب وکوتاهی فرمودند:

«همه آمده بودند به شما بگویند خدا یادت
نرود.شما خدا یادت نرود.»

کتاب حاج آقا مجتبی،صفحه 133

دریافت

  • ذره

دانشجو موذن یک ملت است واگر خواب بماند نماز امت قضا می شود...

شهید بهشتی

روز دانشجو را به تمام دانشجویان تبریک می گوییم.

مرحوم دولابی رحمه الله علیه:
اگر توبه کنیم گناه می رود ولی اثر گناه گاهی می ماند ...
اشک بر اباعبد الله آثار گناه را هم پاک می کند ...

سلام...

نمی دانم تا الان چند بار این کتاب  ها را خوانده ام؟

دل را آماده تر می کنند برای محرم...سخن آدم شدن است...

روایت همان عشقی که گفته اند  از *هر زبان که بشنوید نامکرر است....*

توصیف بیشتر لازم نیست شاید کتاب صدمه ببیند.

ولی این همان مُشکی است که می بوید...

تلفن همراهم زنگ خورد. حسین بود. همان نقاش ساختمان. چند وقت پیش رنگ‌آمیزی خانه را انجام داده بود. اسمش را حسین نقاش ثبت کرده بودم. بدون مقدمه گفت: یه بنده خدایی هست کارگره، دو تا کلیه‌هاش رو از دست داده، چهارتا دختر داره، وضع جسمی‌اش خرابه. میشه براش کاری کرد؟ خیلی هم زود باید این کار رو بکنیم. حدود 20میلیون لازمه؟

بدون رودربایستی گفتم: امیدی نیست، فکر نکنم به این سرعت بشه کاری کرد!

 دو ماهی گذشت و پیامکی آمد که «سجدۀ شکر به‌جا می‌آوریم به‌خاطر موفقیت‌آمیز بودن عمل پیوند کلیۀ آقای ...»، فرستنده: حسین نقاش.

 زنگ زدم به حسین و جریان را پرسیدم. خیلی آرام گفت: شکر خدا چند روز پیش عمل پیوند کلیه انجام شد و بدنش کلیه را قبول کرده. گفت: ناامید نشدیم. چند نفر با هم یه گروه راه انداختیم. به هرجا که می‌شد سر زدیم، حتی به شهرهای اطراف، شکر خدا تونستیم این آقارو  برای خونواده‌اش نگه داریم.

 خوشحال بودم، به‌خاطر وجود آدم‌هایی که با توکل به خدا ناامیدی برایشان بی‌معنی است و ناراحت از خودم که چرا به گروهشون نپیوستم!

 حسین نقاش هنوز هم هست. همین چند روز پیش گفت: ناخوش احوالم، سنگ کلیه‌ام حدود سه سانت شده و خیلی اذیتم می‌کنه، کلیه‌هام سنگ سازن...

 فکر کنم دیر یا زود بایدبرای عمل سنگ کلیه‌اش کاری کندا

واین چند خط  هم ممکن است ادامه داشته باشداگر حسین نقاش حرف بزند .اگر بزند؟!

گاهی به مطالب ودستورات روشن وآسان شرعی که می دانیم، عمل نمی کنیم،و آنگاه نزد اساتید معرفت واخلاق و تربیت می رویم، و تقاضای ذکر سنگین ترو مطالبی بالاتر ازآنچه لازم داریم می کنیم...این،علامت آن است که نمی خواهیم از راه صحیح،بالا برویم وبه کمالات و درجات عالی معنوی برسیم.العبد مرحوم آیت الله العظمی بهجت ره

 

Sometimes we do not practice obvious and easy religious teachings that we know, and then we go to meet the guides of wisdom, morality, and training to ask for more complicated praying and higher matters that we do not really need. This indicates that we do not want to climb the proper way to reach the spiritual perfection and the highest ranks. Ayat- Allah Bahjat

پ.ن. ترجمه توسط برادرم انجام شده است.