ذره

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مادر» ثبت شده است

همه ی کارها لنگِ دعای مادرست...

رودی که جریان داره،چه  فرق می کنه در دل زمین  جاری باشه یا روی زمین؟

یا چه فرق می کنه گنج میون خاک پنهان باشه یا نباشه...دیدن یا ندیدن رود یا گنج چه تاثیری رو ارزششون داره؟

اینها به خودی خود ارزش دارن...

ولی بعضی وقتا باید رودهاو گنج ها رو نبینیم تا بیشترقدرشون رو بدونیم ودرد دوری شون رو بیشتر احساس کنیم.اصلا باید مخفی بمونن تا دست هر کی بهشون نرسه.

بدونیم اینها رو داریم و خیالمون راحت تر باشه...بدونیم گنج داریم و رودجاری...بدونیم چه پس انداز خوبی داریم.چه تکیه گاه محکمی.

چه قدرخوبه داشتن چیزی که بقیه ندارن و حتی ازش خبرهم ندارن.حس داشتن چیزی که بقیه ندارن یه چیز دیگه ست.حسی که فقط فقط خودت می تونی داشته باشی.

چقدر لذت بخشه به رودجاری فکر کنیم وگنج...

گنج ،گنجه و  رود ،رود...

پدر ... رود و گنجه...مادر ...رودوگنجه.

چه باشن و چه نباشن...همیشه ی خدا و همیشه ی لحطه ها جاری هستن ... 

یادمون نره همه ی ما ثروتمندیم...ثروتمند.

....