ذره

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبرانه» ثبت شده است

شب یلدا

ببار...

جانمان تشنه است....

.

.

.

.

پیامبر اکرم صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله:
رَجَبٌ شَهرُ اللّه‏ِ الأصَبُّ یَصُبُّ اللّه‏ُ فِیهِ الرَّحمَةَ عَلى عِبادِهِ
رجب ماه بارش رحمت الهى است. خداوند در این ماه رحمت خودرا بربندگانش فرو مى ‏ریزد
عیون اخبارالرضا علیه‏ السلام : ج 2 ، ص 71 

الهی....

شکرت به خاطر امنیت و سلامتی....

دو تا نعمتی که تا هستن قدروشن رو نمی دونیم....

وقتی گم شون می کنیم تازه می فهمیم که چقدر جاشون خالیه....

.

..

...

....

.....

امام صادق(علیه السلام) از پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل می کند که آن حضرت فرمود:

نعمتان مکفورتان الامن و العافیه ؛ دو نعمت امنیت و عافیت است که شکرشان به جا آورده نمی شود.

(بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۰۷۱، خصال، ج ۱، ص ۹۱) 

 از هدایای 17 ربیع الاول....یک صفحه کتاب

 اول کلامی بود بی تشویش.جار که زدند،غوغا به ا کرد.کثل غباری سبک ونرم بر سر شهر رو ریخت و معلوم نشد از کجا نازل شده بود:از ملکوت ، از آسمان یا از سوق عکاظ؟

بعدها شاعران به هجوم اصحاب فیل تشبیه اش کردند؛به لشکری که وقتی اول بار خبرش به گوش ها رسید کسی باور نکرد.جدی نگرفت؛همه حیرت زده از هم می پرسیدند،شنیده اید ؟دیده اید؟

 از نجوایی دو نفره آغاز شد،دویی که هیچ کس ندیده بودشان،نمی شناختشان.کلام را بر خاک وباد زده مکه  وا گذاشتند و رفتند.بعد دهان به دهان زیر سقف چوبی سوق عکاظ جاری شد.هر کس که دور بیتعتیق پابرهنه طواف می کرد ،این ندا را می شنید:

کودکی محمد نام از حلیمه گم شده؛کودکی...

...تا کلام به صاحب کلام رسید.سید بطحا در حال نظاره طواف کنندگان حرم بود که ندا به گوشش رسید.با شنیدن نام نوه خود غضبناک شد.اول بار ندارا باور کرد،چرا که فرزندش فرسنگ ها از اینجا، از این هوای خفه و بادزده دور بود،قبیله بنی سعد کجا ، سوق عکاظ کجا؟اما...اگر این کلام راست باشد...اگر فرزندش گم شده باشد...شاید دسیسه ایی ....طاقت نیاورد.دستور داد مردان قریش و پسرانش جمع شوند در سه کنج حجرالاسود.

پای پیاده ، دست بر قبضه شمشیر،گرد بیت عتیق می گشت و ندا می داد:سوار شوید ای بنی هاشم تا او را بیابیم.اگر راست باشد،از اسب پیاده نمی شویم تا محمد را پیدا کنیم.اندکی بعد طواف کنندگان بیت عتیق ، گروهی سوار را دیدند که خاک کنان از زمین مکه بیرون زده،به سمت کوه ابو قبیس می تاختند.جلودار سواران،پیرمردی سپید محاسن بود که اسبش را به تازیانه گرفته پیش می تاخت...

    

پ.ن:

 

*خوانش این کتاب را از دست ندهیم.رمانی است درباره پیامبر گلها و حادثه ای که برای آن حضرتش در دوران کودکی اتفاق افتاده اما...

یادم می آید این کتاب را یک نفس خواندم.

  • ذره


 

                                                                                                                               رسول خدا (صلی الله علیه و آله) :    

  

اگر قیامت فرا رسد و در دست یکی از شما نهالی باشد، اگر می تواند برخیزد تا آن را بکارد، حتما آن را بکارد.

 

إن قامَت السّاعَةُ و فی یَدِ أحَدِکُم فَسیلَةٌ، فإنِ استطاعَ أن لا یَقومَ حَتّیٰ یَغرِسَها،فَلیَغرِسْها .

On the time of coming the Day of Judgment, if one of you has a sapling in hand and can stand to plant it, so he must do so

کنز العمال، ح 9056

هرچه یادمون میاد همیشه مریض ها دنبال دکترها بودن و هستن.

همیشه مریض ها  هستن که ناز دکتر ها رو می خریدن و منتشون رو می کشیدن.

همیشه این مریض ها هستن که  دوری دکترها رو تحمل می کنن و همیشه منتظرن که بر گردن .هیچ کس بهتر از مریض ها  از معنی انتظار خبرنداره.اونا خوب میدونن تا ساعت ده منتظر دکتر موندن وهر دقیقه ساعت ها شدنچه طعم تلخی داره.


رسول خدا (صلی الله و علیه وآله وسلم ) فرمودند:

هیچ مؤمنى نیست که براى مـردان و زنان مـؤ مـن دعـا کـنـد جـز ایـنـکـه خـداى عزوجل به او باز گرداند، مانند آنچه را براى ایشان دعا کرده است. 

همانا بنده اى باشد کـه در روز قیامت دستور دهند که او را به دوزخ ببرند، پس مردان  

مؤ من و زنـان مـؤ مـنـه گـویـنـد: ایـن اسـت آنـکـه براى ما دعا مى کرد پس ‍ شفاعت ما را درباره او بـپـذیـر و او را بـدوزخ مـبـر. خـداى عزوجل شفاعت ایشان را درباره او بپذیرد، و آن بنده نجات یابد.

منبع : اصول کافى جلد 4 صفحه : 270

....به نام باشکوه و بزرگت، دست به دامان شده ام

به آن آویخته ام

و بر آن تکیه کرده ام

که آن، رشته ی استواری است که گسستی برایش نباشد؛

پس پیمانم را مشکن

درخواستم را باز مگردان

خواهشم را در پرده مدار

و آرزویم را کم ارج مشمار

به خاکساری و زاری و نیاز و تنگدستی ام،مهرآور

که مرا جز تو امیدی نیست

و نه آرزویی

و نه نگاهبانی

جز تو،ای خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا

بگو خداوندا!...

به هرکه بخواهی فرمانروایی می دهی،

و از هر که بخواهی،فرمانروایی را بر می کنی.

هر که را بخواهی ارجمند می سازی،

و هرکه را بخواهی به خواری می افکنی.

نیکی همه در دست توست...

...به سوی او شکوه می شود و گشایش و امید،از او فرا می رسد.

خداوندا!

از تو می خواهم

 به شایستگی این نام های با شکوه و برکشیده به نزد تو

نام های برتر و والایی

که برای خویشتن خود برگزیده ای

و برای یاد خود،ویژه شان کرده ای

و همه ی آفریدگانت را،از گزینش آنها برای خود باز داشته ای

و از همه ی چیز ها،جز خود جدا کرده ای...

نیایش پیامبر اکرم صلی اله علیه واله در غزوه ی وادی القری


دست به دامن نام های باشکوهت 

به نام خداوند مهر گسترده ی مهربان.

ستایش،همه آن خدایی راست که پروردگار جهانیان است

آن مهر گسترده ی مهربان

خداوند روز سزا

پس،تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

اینک به راه راست، رهبری مان کن

به راه آنان که بر ایشان بخشندگی کرده ای

نه خشم زدگان ، و نه گم کرده راهان.

خدا،که جز او-که زنده و پاینده است –هیچ خدایی نیست،نه چرتی و نه خوابی فرایش نگیرد.

آنچه در آسمان ها و زمین است،از آن اوست.

چه کسی نزد او،جز به پروانگی او،میانجیگری کند؟آنچه را که در پیش روی آنان،و آنچه را که در پس پشت آنان است،نیک می داند.

وچیزی از دانش او را فرانگرفته اند،مگر به آن اندازه که خود او خواسته است.

گستره ی فرمانروایی او،پهنه ی آسمان ها و زمین است.

و نگاهداری این دو،بر او گران نیاید؛که او بس برتر است و بزرگ.

خدا،فرشتگان و دانشمندان،گواهی می دهند که هیچ خدایی جز او نیست.

او ایستاده به دادگری است.هیچ خدایی جز آن گرانپایه ی فرزانه نیست.

او آن خدایی است که جز او خدایی نیست.

دانای نهان و آشکار است.او مهر گسترده و مهربان است.

او آن خدایی است است که جز او هیچ خدایی نیست

.فرمانروای پاک نهاد بی گزند،ایمنی بخش و نگاهبان،گرانپایه و زورمند و بزرگمنش.

پاک است خدا از آنچه با او انباز می گیرند.

او آن خداوند آفریننده ی پدید آورنده ی نگارگر است،که نام های نیکو دارد.

هرچه در آسمان ها و زمین است،او را به پاکی یاد می کند،که او ارجمند و فرزانه است.....

 

ادامه دارد...