ذره

"دولت عشق"

گفت: فقیرم.
گفتند: نیستی.

گفت: فقیرم! باور کنید.
گفتند: نه! نیستی.

گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید.
و حال و روزش را تعریف کرد. گفت که چقدر دست هایش خالی است و چه سختی هایی شب و روز می کشد؛ ولی امام هنوز فقط نگاهش می کردند.

گفت: به خدا قسم که چیزی ندارم.
گفتند: صد دینار اگر به تو بدهم، حاضری بروی و همه جا بگویی که از ما متنفری؟ از ما فرزندان محمد صلی الله علیه وآله.

گفت: نه! به خدا قسم نه.
- «هزار دینار»؟
- نه! به خدا قسم نه.
- ده ها هزار؟
- نه! باز دوستتان خواهم داشت.

- گفتند: چطوری می گویی فقیری، وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی فروشی؟
«چطور می گویی فقیری، وقتی کالای عشق به ما، در دارایی تو هست»؟

*پیش از طواف

من با چرخیدن خیلی آشنایم.همه عمرم را چرخیده ام . دور آدم ها! اشیاء! دور هر کس و ناکسی ! دور خودم! ولی با این یکی اصلا آشنا نیستم . دور تو هیچ وقت نگشتم. این طور ناگهانی و بی مقدمه :چه طورهمقدم فرشتگان عرشت، دورت بگردم؟ چه طور در همین لحظه مهلت ، این روح دور دور را بیاورم نزدیک و بگذارمش در مدار ؟

حالا گیرم که نزدیک شدم، نزدیک دستهای مهربان تو ، با این قابلیت لعنتی چه کنم ؟

این کاسه کوچک و حقیر قابلیت من ، اندازه چند قطره باران بیشتر جا ندارد .چه فرقی می کند زیر آبشار ایستاده باشم یا در مسیر جویباری باریک؟ با این ظرف تنگ و حقیر، هرجا بروم آسمان همین رنگ است.سهم من از بارش های عظیم، از آبشارهای بزرگ، فقط حسرت خواهد بود . این چه توقعی است که از من داری ؟

توقع داری با چند مسئله رساله ای ، با دو تا سخنرانی روحانی کاروان ، بیایم حج ابراهیمی به جای آورم؟ با چشم بسته! با این کوری چندین ساله ! چه طور قرار است نه پا پیش بگذارم و نه پس ؟ چطور در مداری منظم دور تو بچرخم؟

کجایند دستهای تو ؟ این قابلیت، این ظرفیت حقیر انگشتانه ای را از من بگیر.مرا به وسعت میهمان کن.

کجاست کسی که کوری را در این مدار بچرخاند؟کجاست پسر رکن و مقام ؟

پ.ن:

فاطمه شهیدی.نشر معارف

خیلی بهتر از کتاب "باران خلاف نیست."

نظرات  (۱۷)

 کتاب هم
 یکی از  همون 
غریبه های همیشه آشناست....

  • فاطمه (یاس)
  • کتاب تنها چیزی که ارامم می کند
    چه بهتر که از این دست باشد.
  • کبوتر حرم
  • سلام علیکم.ممنون از حضور همیشگیتون در کبوتر حرم.قلم و تلاشتان مستدام.یاعلی
    پاسخ:
    با سلام.ممنون از قبول دعوت.یا علی

    این محبتو به هر کسی نمیدن...

    اللهم ارزقنا...

    انشاالله زیارت با معرفت نصیبتان شود...
    پاسخ:
    ان شاالله...
    ممنون از قبول دعوت
  • گرفتِ یار
  • کجاست کسی که کوری را در این مدار بچرخاند؟

    اللهم عجل لولیک الفرج..آمین.

    پاسخ:
    با سلام.ممنون از حضورتون.
  • فاطمه(یاس)
  • عاشق همین خس خس سرفه های پاییزم
    ادامه مطلب رو هم اگه تمایل داشتید بخونید شعر قشنگیه از کیوان شاهبداغی البته شاید قبلا خونده باشید
  • امیرابوالفضل علوی
  • سلام
    بسیار زیبا..
    بروزم.. به ما هم سر بزنید..
  • محمدصادق برجیان
  • فردا؛
    شاید مرا به شهر بیاورند،
    بر روی دست ها
    اما؛
    حتی تو را به شهر نیاوردند!
    گفتند:
    چیزی از او به جا نمانده است
    جز راه ناتمام...
    .

    .

    .
    "قیصر امین پور"

    پاسخ:
    سلام...زیباست.ممنون از حضورتون.
    این محبت، عمیق ترین غناهاست...زیبا بود...
  • تـــ ـا را
  • تشکر از حسن انتخابتان

    در سینه ام جمال علی نقش بسته است

    این سینه را به سینه سینا نمیدهم

    سلام

    خیلی عالی بود

    التماس دعا

  • مانی خردمند
  • فوق العاده زیبا بود خیلی خوبه ک اینقدر ب کتاب خوانی علاقه دارید
    پاسخ:
    سلام.ممنون.ان شاله که شما هم همینطورید...
    غنی ترین آدمان روی زمینیم ...
    بسیارعالی
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • خیلی دل چسب بود!
    انگار گوشت شد به تن مون همین چن خط!

    خداقوت کار ارزنده تان
    یاعلی(صلوات برای فرج)
  • دلتنگی ابرها ...
  • خدا هم قدم توست این را باور کن....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">