ذره

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آفتاب» ثبت شده است




*پدرش علی بود،پسرحسین ومادرش فاطمه،دختر حسن.

نسبش از هر دو طرف به علی می رسید و فاطمه دختر پیامبر.

اولین فرزندی بود که هم ا زنسل حسین بود و هم ا زنسل حسن.

.........

*پیرمردمی آمد،می نشست جلوی نوه ی پیامبر تا او برایش حدیث بگوید.

مردم مدینه می گفتند:"کارهای جابر عیب است!خود از اصحاب پیامبر است ولی،می آید پیش این کودک تا از او درس بگیرد."

 ...

*غذا می خورد.جدای از مادرش.گفتند:"تو که این قدر به مادرت احترام می گذاری وبه او محبت می کنی،ماندیدیم با او سر یک سفره بنشینی."

گفت:"می ترسم دست به لقمه ای بزنم که مادرم می خواهد بردارد."

..