ذره

...هرچند که می کوشم از عشق درگذرم؛عشق مرا شیفته و سرگردان می دارد و با این همه او غالب می شود و من مغلوب .با عشق کی می توانم کوشید؟!

                    کارم اندر عشق مشکل می شود

                                           خان و مانم بر سر دل می شود

                   هر زمان  گویم که بگریزم زعشق

                                        عشق پیش از من به منزل می شود

دریغا از عشق چه توان گفت و از عشق چه نشان شاید داد و چه عبارت توان کرد.

در عشق  قدم  نهادن  کسی  را  مسلم  شود  که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثارعشق  کند

. عشق آتش است، هرجا که رود سوزد و به رنگ خود گرداند.

آدمی را سعادتی نهاده اند که آن را لقاء اله خوانند وتکاپوی اولین وآخرین از انبیاء واولیاء در طلب آن سعادت بوده است

و ممکن نیست که آدمی به این سعادت رسد الا آن که محبت حق حاصل کرده بود

و مپندار که تووامثال توازمحبت جزرسمی بی حقیقت دانسته اید و محبت حاصل نیاید الا آن که معرفت حاصل گردد

ومعرفت خدای تعالی حاصل نیاید الا از فکری درست و فکر درست جزاز دل صافی و پاک ازشواغل دنیوی وعلایق بدنی حاصل نیاید.

ای عزیز!سعادت ازمحبت خداخیزد که غالب گردد بر همهَ محبت ها.

مهمترین کاری که تو را در پیش است آن است که بدانی تورا به چه مشغول می باید بودن ؟

از قرآن گوش دار که تو را بیان کند که :ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون.

اما عبادت را صورتی هست و حقیقتی .

تو را مهم ترین کار آن است که بدانی که عبادت را حقیقت چیست؟و مقبول کدام است و مردود کدام؟

              عشقت کند هر آنچه بباید تو صبر کن

                                                          شاگرد عشق باش تو را او بس اوستاد

هر نفسی که جزدرطلب این حدیث خرج کنی تاوان برتوبود.سلوک باید تا به درون پرده راه یابی.

پ.ن:

*عین القضات همدانی عارف قرن هشتم

 

کتاب باید هلو باشد: کتاب و کتابخوانی در بیان رهبر معظم انقلاب


تاریخ اولین چاپ:  1382
تاریخ آخرین چاپ:  1391
قطع:  پالتویی
چاپ جاری:  23
تعداد صفحات:  72


اوّل- هشدار از خون ناحق


از خونریزى بپرهیز، و از خون ناحق پروا کن، که هیچ چیز همانند خون ناحق کیفر الهى را نزدیک مجازات را بزرگ نمى‏ کند، و نابودى نعمت‏ها را سرعت نمى‏ بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمى ‏گرداند، و روز قیامت خداى سبحان قبل از رسیدگى اعمال بندگان، نسبت به خون‏هاى ناحق ریخته شده داورى خواهد کرد، پس با ریختن خونى حرام، حکومت خود را تقویت مکن. زیرا خون ناحق، پایه‏ هاى حکومت را سست، و پست مى‏کند و بنیاد آن را بر کنده به دیگرى منتقل سازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پیشگاه خداوند، عذرى در خون ناحق نخواهى داشت چرا که کیفر آن قصاص است و از آن گریزى نیست. اگر به خطا خون کسى ریختى، یا تازیانه یا شمشیر، یا دستت دچار تند روى شد،- که گاه مشتى سبب کشتن کسى مى‏گردد، چه رسد به بیش از آن- مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد.


دوّم- هشدار از خود پسندى


مبادا هرگز دچار خود پسندى گردى و به خوبى‏ هاى خود اطمینان کنى، و ستایش را دوست داشته باشى، که اینها همه از بهترین فرصت‏هاى شیطان براى هجوم آوردن به توست، و کردار نیک، نیکوکاران را نابود سازد.


سوّم- هشدار از منّت گذارى

                                                        

نیایش پیامبر اکرم صلی اله علیه واله در غزوه ی وادی القری


دست به دامن نام های باشکوهت 

به نام خداوند مهر گسترده ی مهربان.

ستایش،همه آن خدایی راست که پروردگار جهانیان است

آن مهر گسترده ی مهربان

خداوند روز سزا

پس،تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

اینک به راه راست، رهبری مان کن

به راه آنان که بر ایشان بخشندگی کرده ای

نه خشم زدگان ، و نه گم کرده راهان.

خدا،که جز او-که زنده و پاینده است –هیچ خدایی نیست،نه چرتی و نه خوابی فرایش نگیرد.

آنچه در آسمان ها و زمین است،از آن اوست.

چه کسی نزد او،جز به پروانگی او،میانجیگری کند؟آنچه را که در پیش روی آنان،و آنچه را که در پس پشت آنان است،نیک می داند.

وچیزی از دانش او را فرانگرفته اند،مگر به آن اندازه که خود او خواسته است.

گستره ی فرمانروایی او،پهنه ی آسمان ها و زمین است.

و نگاهداری این دو،بر او گران نیاید؛که او بس برتر است و بزرگ.

خدا،فرشتگان و دانشمندان،گواهی می دهند که هیچ خدایی جز او نیست.

او ایستاده به دادگری است.هیچ خدایی جز آن گرانپایه ی فرزانه نیست.

او آن خدایی است که جز او خدایی نیست.

دانای نهان و آشکار است.او مهر گسترده و مهربان است.

او آن خدایی است است که جز او هیچ خدایی نیست

.فرمانروای پاک نهاد بی گزند،ایمنی بخش و نگاهبان،گرانپایه و زورمند و بزرگمنش.

پاک است خدا از آنچه با او انباز می گیرند.

او آن خداوند آفریننده ی پدید آورنده ی نگارگر است،که نام های نیکو دارد.

هرچه در آسمان ها و زمین است،او را به پاکی یاد می کند،که او ارجمند و فرزانه است.....

 

ادامه دارد...

گاهی حرف ها،

وزن ندارند..

ریتم ندارند...

آهنگ ندارند....

خوب گوش کن..... 

                            ......درد دارند.

 

پ.ن:

*تقدیم به خواهرم...

*هر چقدر سعی کردم هیچ عکسی برای این مطلب پیدا نکردم....

دست من گیرکه این دست همان است که  من *  بارها از غم هجران تو بر سر زده ام

بیت شعری بودکه دراولین دیدارش درکنار سفره ی عقدبرای همسرش خواند.

فاطمه،دختری ازخاندانآیت اله سلطانی طباطبایی.

به خواهرانش گفته بود اگر این وصلت سر نگیرد،کس دیگری را نمی خواهد.

مهر ماه 1348 بود.

کتاب احمد صفحه 29

حتی تربت تو هم آداب دارد...

پ.ن:مفاتیح الجنان


...سپس خدا را خدا را در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه، که هیچ چاره ‏اى ندارند، [و عبارتند] از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان.

همانا در این طبقه محروم گروهى خویشتن دارى کرده، و گروهى به گدایى دست نیاز بر مى‏ دارند، پس براى خدا پاسدار حقّى باش که خداوند براى این طبقه معیّن فرموده است: بخشى از بیت المال، و بخشى از غلّه ‏هاى زمین‏هاى غنیمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا براى دورترین مسلمانان همانند نزدیک‏ترین آنان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعایت آن مى‏ باشى.

مبادا سر مستى حکومت تو را از رسیدگى به آنان باز دارد، که هرگز انجام کارهاى فراوان و مهم عذرى براى ترک مسئولیّت‏هاى کوچک‏تر نخواهد بود.

همواره در فکر مشکلات آنان باش، و از آنان روى بر مگردان، به ویژه امور کسانى را از آنان بیشتر رسیدگى کن که از کوچکى به چشم نمى‏ آیند و دیگران آنان را کوچک مى ‏شمارند و کمتر به تو دسترسى دارند.

براى این گروه، از افراد مورد اطمینان خود که خدا ترس و فروتنند فردى را انتخاب کن، تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونه‏ اى عمل کن که در پیشگاه خدا عذرى داشته باشى، زیرا این گروه در میان رعیّت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند، و حق آنان را به گونه ‏اى بپرداز که در نزد خدا معذور باشى....